۱۳۸۸/۰۳/۲۰

شور "میرحسینی" و چند پیشنهاد برای آنهایی که می‌خواهند در انتخابات شرکت ‌کنند

مقدمه: ساختار حکومت جمهوری اسلامی در طی سی سال و دولت محمد خاتمی در هشت سال نشان دهنده‌ی این بودند که در عمل، میزان، رأی ملت نیست. اگرچه در ظاهر و در حرف این گونه است و در آستانه‌ی هر به اصطلاح انتخاباتی، کشور متعلق به ملت می شود و مردم هستند که سرنوشت خود را باید تعیین کنند. بدیهی است که بدون آزادی نیز، توسعه به وجود نخواهد آمد. شرکت در انتخابات راه‌گشای آزادی نخواهد بود و با تحریم/ عدم شرکت در انتخابات نیز قرار نیست به آزادی دست یابیم.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است...

عدم شرکت در انتخابات، تنها عدم همکاری با کانون قدرت است که می‌تواند یک مقدمه برای گام‌های بعدی باشد. باید دید راه‌های دیگری به جز شرکت در انتخابات و به غیر از جنگ و انقلاب برای دست‌یابی به آزادی وجود دارند یا خیر؟ نمونه‌های تاریخی به این پرسش پاسخ مثبت می‌دهند.

اما برای افرادی که عزم خود را برای شرکت در انتخابات پیش رو جزم کرده‌اند، چند نکته و پیشنهاد را مطرح می‌کنم:

1. امروز گشتی در شهر (اصفهان) زدم. از چند نفر طرفداران پرشور شرکت در انتخابات شنیدم که علت رأی دادنشان قیافه‌ی احمدی‌نژاد است. آنها گفتند که می‌خواهند این چهره را 4 سال دیگر نبینند. اگر شما هم جزء این افراد هستید، پیشنهاد من این است که "نفرت" را از خود دور کنید. از مسیح بیاموزیم: «شنیده‌اید که می‌گویند با دوستان خود دوست باش و با دشمنانت دشمن؟ اما من می‌گویم که دشمنان خود را هم دوست بدارید. هرکه شما را لعن می‌کند برایش دعا کنید و به هرکه از شما نفرت دارد نیز محبت کنید. اگر تنها به آنهایی که شما را دوست می‌دارند محبت کنید، چه تفاوتی با انسان‌های پست خواهید داشت؟ زیرا ایشان نیز چنین می‌کنند.»

و از گاندی بیاموزیم که فرد دروغگو و مستبد را دچار کمبود عاطفی و نیازمند محبت و همدردی می‌دانست. از دروغ و ناراستی بیزار بود، اما از دروغگو، نه! : «من از جنايت بيزارم اما از جنايتكار نه... باید آن کس که بدی می‌کند را نیز دوست داشت. باید با استبداد و فرد مستبد مخالفت کرد و از فرمان او تا دم مرگ سرپیچی نمود؛ اما نباید به وی آزار رسانید».

2. بدیهی است که مشکل کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، احمدی‌نژاد نیست. احمدی نژاد را بیش از حد بزرگ کرده اند. به نظر من دوره ی احمدی نژاد با دوره‌ی دوم خاتمی تقریباً یکسان و بلکه ادامه‌ی همان روند نزولی است. ما پیش از وی در بهشت زندگی نمی کردیم! مشکلاتی مثل فقر و نابرابري و تورم و بيكاري و اعتياد و دزدي و فساد مالي و روابط فامیلی و قلع و قمع درويشان و دانشجويان و كارگران و زنان و توقیف مطبوعات و بازداشت روزنامه نگارها و غیره هم همگی به همین شکل در زمان خاتمی واقع می شدند.

3. اگر از جوانانی هستید که پیش از این پدران و مادران خود را به خاطر انقلاب و رأی "آری" به جمهوری اسلامی –در حالی که شناختی از آن نداشتند- سرزنش می کردید و اکنون "شور میرحسینی" شما را فرا گرفته و می‌خواهید تنها احمدی‌نژاد نباشد و فرقی نمی‌کند چه کسی جای او باشد (یعنی تنها کسی باشد که جایگزین وی باشد و احتمال رأی آوری دارد) پدر و مادران خود را تبرئه و تاریخ را تکرار کرده‌‌اید. آنها هم به شاه مستبد نه گفتند در حالی که نمی‌دانستند به چه کسی و چه چیزی آری می‌گویند!

4. استبداد، دیکتاتوری و فاشیسم بر ستون احساسات مردم بنا می‌شوند. اما زیربنا و پیش زمینه‌ی دموکراسی، عقلانیت، آگاهی و خود اندیشی هستند. همرنگی با جماعت و همراهی با موج‌های رنگارنگ و البته گذرا تنها به استحکام مورد اول می‌انجامد. البته اگر از روی آگاهی و شناخت نسبت به کاندیدای مورد نظرتان رأی می‌دهید، این مورد شامل حال شما نمی‌شود.

5. حال که تصمیم قطعی خود را برای شرکت در این انتخابات گرفته‌اید، و تنها دلیل شما این است که احمدی‌نژاد نباشد و تنها دلیل شما برای رأی دادن به میرحسین موسوی این است که او "رأی آوری" بیشتری دارد و نقطه مقابل احمدی نژاد است، می‌توانید:
5-1- با توجه به اینکه در دور اول یک کاندیدا باید 50 درصد کل آرا را کسب کند تا پیروز انتخابات شود، کل آرای ریخته شده به صندوق‌ها - که آرای باطله هم جزیی از آن خواهند بود- شمرده و منظور خواهند شد؛ پس می توانید رأی باطله (مثلاً خط خطی یا به سلیقه‌ی خود شعری، نقاشی‌ای، "چیزی") به صندوق بیندازید چرا که تفاوتی با رأی دادن به میرحسین موسوی یا دیگر کاندیداها ندارد. به این ترتیب این رأی شما در شمارش و درصد کل مؤثر خواهد بود و به زیان احمدی‌نژاد تمام خواهد شد. به این شکل، وی به شرطی که رأی لازم را بیاورد (که این هم مشخص نیست بیاورد و جزء دو نفر اول باشد) در دور اول برنده‌ی قطعی نخواهد بود و به همراه نفر دوم، به دور بعد می‌رود. در اینجا می‌توانید به کسی که در مقابل او قرار گرفته رأی دهید. اگر میرحسین موسوی و کروبی به این مرحله راه یافتند، دیگر مسئله‌ی احمدی‌نژاد برای شما خاتمه یافته و می‌توانید در این دور شرکت نکنید! (به این ترتیب بدون اینکه به کسی رأی داده باشید، احمدی نژاد کنار می رود. فراموش نکنید که رأی دادن به هر فردی به مثابه ی تأیید او و سابقه ی اوست).

5-2- اگر مورد پیشین شما را قانع نکرد و حتماً قصد رأی دادن به یک کاندیدا را دارید، من کروبی را به شما پیشنهاد می‌کنم. اینکه گفته می شود کروبی رأی نمی‌آورد اولاً مشخص نیست و دوماً همان استدلال قبلی پیش می آید. یعنی رأی دادن به شخصی غیر از احمدی‌نژاد باعث بالا رفتن کل آرا می‌شود و در مجموع نسبت آرای وی را پایین می آورد. بنابراین تفاوتی نمی کند که در مرحله‌ی نخست به میرحسین موسوی رأی دهید یا به کروبی. اما چرا کروبی؟
کروبی هرچه باشد و سابقه ی خوبی نداشته باشد، اما سوابق اصلاح‌طلبانه‌ای در کارنامه‌اش دارد؛ در مورد حمایت از برخی زندانیان سیاسی، دانشجویان و دراویش موضع خود را بیان کرده است. در برنامه‌های انتخاباتی خود در صدا و سیما، نام زهرا بنی‌یعقوب، رد صلاحیت های شورای نگهبان، قتل‌های زنجیره‌ای، کوی دانشگاه، توقیف مطبوعات و تغییر قانون اساسی را به زبان آورد که میرحسین موسوی اشاره‌ای به آنها نکرد. حتا اگر این اقدام کروبی جنبه‌ی تبلیغاتی هم داشته باشد در خور تحسین است. کروبی چند نامه‌ی سرگشاده به تمامی زیردستان رهبری نوشته است. وی گفته است که اگر نگذارند کارش را پیش ببرد، رو در رو به مردم می‌گوید که چرا نگذاشتند. میرحسین موسوی هرگز چنین نامه‌هایی ننوشته، بلکه برعکس در نامه‌ی اخیر خود، از رهبری مدد گرفته است. موسوی به یک اصولگرا و یک محافظه کار
بیشترشبیه است تا یک اصلاح طلب!

کروبی افراد بهتری را پیرامون خود جمع کرده و شعارها و برنامه‌‌های به مراتب بهتری از برنامه‌ی میرحسین ارائه کرده است؛ اگرچه تا عمل به آنها فاصله بسیار است. میرحسین موسوی به اقتصاد دولتی باور دارد. این باور میرحسین به هیچ وجه با اقتصاد سوسیال دموکراسی یا با دولت رفاه لیبرال‌ها که مداخله‌ی حمایتی دولت را در خود دارند، نسبتی ندارد.

میرحسین موسوی حاضر به پذیرش اعضای دفتر تحکیم وحدت نشد. مرز خود را با نهضت آزادی و ملی‌-مذهبی‌ها آشکار کرد و تنها افرادی که نظام را کاملاً قبول دارند به رسمیت شناخت. این درحالی است که کروبی دست کم در ظاهر چنین مرزبندی‌ای را برای خود قائل نشده است.

6. اگر موج سبز چنان بر شما تأثیر گذاشته که جز رأی دادن به موسوی "چیز" دیگری را تصور نمی‌کنید، برای اینکه پس از انتخابات دچار ناامیدی و یأس نشوید، هنگام نوشتن نام میرحسین موسوی بر برگه‌ی رأی به خود یادآوری کنید که "تنها هدف من از نوشتن این نام، این بود که احمدی‌نژاد رئیس جمهور نشود...".

مرتبط با انتخابات:
انتخاباتی برای "نه" گفتن
نگاهي به ميرحسين موسوي؛ البته بدون عينك سبز رنگ!
دو پیشنهاد انتخاباتی به شیخ مهدی کروبی-با قید فوریت!
مقایسه موسوی، کروبی و احمدی نژاد در یک نگاه-اکبر اعلمی
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

5 نظر:

ناشناس گفت...

مطلب بسیار عالی بود
عالی

مریم گفت...

در حالی که اذعان کرده اید "با تحریم/ عدم شرکت در انتخابات قرار نیست به آزادی دست پیدا کنیم"، ای کاش از آن "نمونه های موفق تاریخی" بیشتر می گفتید...

در باره بند 1. آیا این یک یادداشت سیاسی است یا خطابه ای اخلاقی؟!

درباره بند 3. هم "شور میرحسینی" اش عالی بود و هم مقایسه :)

درباره بند 4. آفرین

درباره بند 5-1. واقعا؟!! مطمئن اید؟! بعیده تفسیر قانون به این شکل باشه!

درباره بند 5-2. "دگر اندیش" را فراموش کردید!

درباره بند 6. هوشمندانه بود؛ بویژه "چیز"ش!

سعید صحرایی گفت...

ممنون. ای کاش شما هم در مورد روش دستیابی به آزادی با شرکت در انتخابات درون حکومتی توضیحی می دادید.
نمونه های هند، آفریقای جنوبی، چکسلواکی، کشورهای اروپای شرقی و غیره. با استفاده از جنبش اجتماعی + لیدرشیپ پایبند به دموکراسی. شرکت در انتخابات، تنها وقت کشی برای شروع این حرکت است.

درباره بند1- سیاست بدون اخلاق برای من مفهومی ندارد!
در مورد بند 5-1- اگه مطمئن نبودم که نمی نوشتم آخه. کافی بود یک سرچ می کردید. (قانون انتخابات +آرای باطله)
این هم مطلب مرتبط:
http://mag.gooya.eu/politics/archives/2009/05/088027.php

soroush گفت...

یعنی نمی شود با سابقه ی یک فرد مشکل داشت و به او رأی داد؟!
یعنی بنیاد شهید و مجلش را ندید و به کروبی رأی داد؟!

سعید صحرایی گفت...

البته انسان جایزالخطاست. اگر طرف اشتباهاتش را قبول می کرد یک چیزی. اما وقتی قبول که نمی کند هیچ، به گذشته ی خود افتخار می کند و منِ مخاطب را ساده لوح فرض می کند، وقتی که می آید و می گوید یکی آمد و 300 میلیون تومان به من داد و من گرفتم و چیزی از من نخواست!! وقتی طرف ثابت کرده که غیر قابل اعتماد است... اینجا قضیه فرق می کند. در مطلب پیشینم که در مورد کروبی بود توضیح دادم و به هیچ وجه به او و دیگر کاندیداها رای نخواهم داد.
در اینجا هم اشاره کردم که اولاً به دیگران پیشنهاد می کنم که رای ندهند. دوماً برای کسانی که می خواهند احمدی نژاد نباشد، حتا دادن رای باطله را به رای دادن به کاندیداها ارجح دانستم! و در آخر اگر کسی می خواهد هر طور شده به یک کاندیدا رای بدهد، کروبی را پیشنهاد کردم. در همان جا به سابقه ی او هم اشاره کردم اما گفتم حداقل حرفهایی زده و تیم و برنامه ای درست کرده که فقط نسبت به موسوی ارجح است. همین.

ارسال یک نظر

 
ساخت سال 1388 نمای نزدیک.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده