
«آه... آنها همهجا را ویران کردند، کشتند، سوزاندند، و تجاوز کردند. کلیساها را خراب کردند. تو مردهای و برای من مصیبت به جا مانده است. روز و شب به خاطر آدمها رنج میکشم. اما نمیدانم. آیا میتوان اینان را انسان خواند؟ همهی عمر نابینا بودم. حق با تو بود. تاتاری را دیدم که خندان میگفت بدون ما باز هم شما به جان هم میافتادید. نه. من دیگر...