اگه گفتی دلیل اصلیای که شاه عباس، سی و سه پل رو ساخت چی بود، آزادت میکنم بری!
آقا دزده یک نگاهی به جناب سرهنگ و به من انداخت و گفت: خوب معلومه؛ برای عبور و مرور به این طرف و اون طرف رودخونه. جناب سرهنگ حالا میذاری برم؟
جناب سرهنگ یک نگاهی به آقا دزده و به من انداخت و گفت: نه. این که دلیل اصلی نیست. بعد با همون شوخ طبعی همیشگی و لهجهی اصفهانیاش ادامه داد: برای اینکه وقتی بارون میاد، ماهیا برن زیر پل تا خیس نشن! بعد با همون شوخ طبعی همیشگیش، در بازداشتگاه رو باز کرد و آقا دزده رو انداخت توی بازداشتگاه!
این ماجرا در یکی از نیمهشبهای چندین سال پیش - وقتی رئیس کلانتری و من (در دوران سربازی)، آقا دزده را دستگیر و به کلانتری منتقلش کردیم- روی داد. اما شوخ طبعی رئیس کلانتری در این مورد، این روزها قطعاً بلاموضوع میشد؛ چون الان نه ماهیای به جا مانده است و نه رودخانهای؛ در عین حال، سی و سه پل هم به علت دارا بودن بافت و مصالحی که به آب وابستهاند، در خطر خرابی قرار گرفته است [1]. علاوه بر این، حیات موجودات آبزی و گیاهانی که به این رودخانه وابسته بودند، پرندگان مهاجر به سرتاسر مسیر رودخانه و تالاب گاوخونی، بلکه اکوسیستم این منطقه، با خطر، نابودی و مرگ روبرو شدهاند.
اما به راستی علت اینکه هم اکنون بستر زاینده رود، این روح نصف جهان و خاطره انگیزترین رود مرکزی ایران [2]، شاهرگ حیاتى شهر اصفهان و تنها منبع آب کشاورزانی که زندگی آنها به آن وابسته است، همانند کویر شده است چیست؟ آیا این امر سابقه داشته است؟
ده سال پیش نیز، رودخانه به ناگهان و کاملاً خشک شد. آن زمان، مانند الان، خشکسالی را عامل اصلی عنوان کردند. خاطرم هست همان روزها از پدربزرگم (که در قید حیات بود و سن او از هشتاد بیشتر) پرسیدم در طول عمرش به خاطر دارد که رودخانه خشک شده باشد؟ پاسخش منفی بود و تأکید کرد که نه تنها چنین چیزی ندیده است، بلکه حتا از نسل پیش از خود هم نشنیده است. بنابراین، خشکسالی نمیتواند علت اولیهی این رخداد باشد؛ چراکه این پدیده دارای سیکل زمانی است و هر از چند سال یکبار واقع میشود. درحالی که در مدت زمانی به اندازهی ندیدن و نشنیدن پدربزرگ، هرگز چنین نشده بود. در قسمتهایی از پل خواجو از زمان ساخت، مکانهایی برای قرار دادن چوب و ایجاد یک سد موقت تعبیه شده است. افراد سن و سال دار اصفهان این را میدانند و علت آن را جلوگیری از ورود آب به مقدار زیاد به طرف دیگر پل ذکر میکنند. این یعنی در سالهای نه چندان دور، در مواقعی آب رودخانه به میزانی میشده است که باید جلوی آن را گرفت. اما اینک وضع برعکس است.
در واقع، خشکسالی در اینجا معلول است و نه علت. علت اصلی به مدیریت (سوء مدیریت!) منابع آبی و آبخیزداری و تغییرات غیرکارشناسانهای باز میگردد که در چند دههی اخیر ایجاد شده و به تغییر اکوسیستم از سرچشمهی زاینده رود در زردکوه بختیاری تا تالاب گاوخونی در شرق شهرستان اصفهان انجامیدهاند. دلایل اصلی چنین رخداد تاسف بار به اختصار عبارتند از: احداث سد عظیم زایندهرود، انتقال آب رودخانه به استانهای همجوار اصفهان، اختلاف با استان چهارمحال و بختیاری، پمپاژ آب در بالادست رودخانه، و آلودگی و هدر روی آب. رسانهها در این مورد به شکل عجیبی سکوت کردند و به سادگی از کنار آن گذشتند؛ تنها روزنامهی همشهری و خبرگزاری مهر و یکی- دو رسانهی دیگر در چند گزارش و مصاحبه با کارشناسان، آن را بازتاب دادند. شرح بیشتر، با استناد به همین گزارشها در ادامهی متن میآید:
تقسیم آب زاینده رود براساس طومار شیخ بهایی در زمان شاه عباس اول
تنها دستورالعملیکه جهت تقسیم آب زایندهرود در دسترس است، طومار شیخبهائی است که حدود 4 قرن مورد استفاده قرار گرفته است [3]. بر اساس این طومار، آب رودخانه در شبکه های آبیاری تقسیم میشد و توسط جوی ها و مادی ها به مناطق منتقل میشد و مورد استفاده قرار میگرفت. شبکههای آبرسانی و تقسيم آب زاينده رود با كمك دانش حقيقي شيخ، چنان انجام شده بود كه تا پايينترين بخشها، حقآبه بران سهم خود را مييافتند و طبيعت نيز سهم خود را مييافت. اما در سه- چهار دههی گذشته، به دلیل استفاده از پمپ برای استخراج آبهای زیرزمینی به عنوان منبع آب تأمین کشاورزی تغییراتی در توزیع و استفاده از آب رودخانه در دشتهای مختلف به وجود آمده است [4].
عدم تقسیم عادلانهی آب رودخانه زایندهرود، سبب شده است که کشاورزان نقاط بالادست از آب بیشتری استفاده نمایند. این کشاورزان اکنون به کشت محصولاتی چون سیفیجات و برنج روی آورهاند که در نهایت درآمد سرشاری به دنبال دارد اما از سوی دیگر اراضی پایین دست رودخانه اکنون خشک و به کویر تبدیل شده است [3].
سد زایندهرود
عينيترين دليل وجود سد زاينده رود، بهرهبرداری اقتصادی از آن و رونق دریاچهی سد و ویلاهای مشرف به آن، که محل ویژهی خوشگذراني گروهيخاص هستند، به شمار میآید. در حالی که شبكه سنتي زاينده رود هنرمندانه به همه جا و حتي به تالاب گاوخوني آب ميرسانيد، سد بسيار بزرگ زاينده رود در سال 1348 با ظرفيت ذخيرهی 1200 ميليون مترمكعب به دست تكنوفيلهاي شركتهاي غيرايراني منتفع در ساخت و ساز در آبخيزها ساخته شد. در زماني كوتاه پس از ساخت سد، روستاهاي پايين دست و نزديكترين همسايگان تالاب گاوخوني، از جمله روستاي شاخ كنار، متروكه شدند.
كشاورزان با دستي كوتاه از همه جا، زمينهاي موروثي پررونقشان را كه با ساخت سد به كويري بي آب و باير بدل شده بود رها كردند و به سرنوشتي نامعلوم و تلخ در حاشيه شهرها محكوم شدند. اهالي منطقه، زمان خالي از سكنه شدن شاخ كنار را همان زمانها اعلام ميكنند. ويرانههاي اين روستاي كهنسال- در 10 كيلومتري تالاب- در پايينترين نقطه رودخانه زاينده رود حكايت غم انگيز تجاوز به حقوق جوامع بومي، ناديده گرفتن حقابه آنها از رودها و پايمال كردن حقوق ديرينه چندين هزارساله آنها بر تالابهاست. اینک، که سرنوشتی مانند سرنوشت روستای متروکهی شاخ کنار، در حال رقم خوردن برای نزدیکترین منطقه مسکونی به تالاب گاوخونی، ورزنه در 30 کیلومتری آن است [4].
حوزههاي آبريز، بر اساس پستي و بلنديها و نظمي بوده که در طبيعت ساخته شده است؛ مالکیت حوزه آبريز زاينده رود متعلق به اراضي پايين دست نیز هست و پمپاژ آب در بسیاری از مناطق، اقتصادی و اصولی نیست [5]. در بالادست آبخيز، ساخت سدها و سامانههاي انتقال بيهيچ دغدغه درباره سرنوشت صاحبان آب و حقآبهها در پايين دست، سالها و سالها ادامه يافته است و البته هرگز هيچ ارزيابياي از اثرات اين هجوم و تجاوز به حقوق روستایيان و جوامع بومي و نيز تجاوز به طبيعت انجام نشده است [4].
انتقال آب به استانهای دیگر
زمزمههای انتقال آب به کرمان و رفسنجان، از زمان ریاست هاشمی رفسنجانی بر مجلس شورای اسلامی، قوت گرفتند و گفته شد در دوران ریاست جمهوری وی، این پروژه به انجام رسید. مشهور است که در دوران ریاست جمهوری خاتمی نیز، زاینده رود از طریق لوله به یزد و اردکان رسید. همچنین در طول این چند ساله، قم، کاشان و اردستان نیز از آب زاینده رود بیبهره نماندند.
كهرم (كارشناس محيطزيست) در گفتوگو با ايلنا، وزارت نيرو را در خشك شدن زايندهرود مقصر ميداند و ميگويد: ميزان كشيدن آب از اين رودخانه و فرستادن آن به استان يزد آن قدر زياد بوده كه به قول مردم، پشمك يزد طعم گز اصفهان را گرفته است. وقتي بدون اساس و برنامه ريزي از رودخانه اي آب كشيده شود طبيعي ترين واكنش اين رودخانه خشك شدن است. رئيس سازمان ميراث فرهنگي اصفهان با رد اين اظهارات، مطرح كردن چنين موضوعاتي را جنجالهاي سياسي دانسته و ميگويد: كم شدن آب زايندهرود تنها در اثر كمي بارندگي بوده است نه چيز ديگر [1].
در عین حال، طي جلسهاي كه مسئولان نظام مهندسي كشاورزي اصفهان با مسئولان شهري و شوراي شهر اصفهان برگزار كردند، بر اين امر صحه گذاشتند كه خشكي زايندهرود نه تنها به علت خشكسالي نیست؛ بلكه مهمترين دليل خشكي آن بر اثر مديريت ناصحيح در اين خصوص است. «انتقال آب به دیگر استانها» از جمله موارد این مدیریت ناصحیح عنوان شد. [6]
همچنین در گزارشی کارشناسانه از خبرگزاری مهر در خصوص تغییر خط مرزی استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری و ایجاد شهرک شیدا عنوان شد که در اثر این اقدام «زمینههایی برای آلودگی آب شرب استانهای اصفهان، یزد، بخشهایی از کرمان و استان مرکزی فراهم شود» [7]. حال اگر آب رودخانه به دیگر شهرها و استانها نمیرود، این آلودگی از کجا به وجود میآید؟! بحث بر سر انتقال آب به جاهای نیست. مسأله اقدام غیرکارشناسانه است. اول چاه را میکَنند و بعد منار را میدزدند! آیا به جای طرح انتقال آب کارون به زاینده رود (در حال انجام!)، امکان آن نبود که این آب، به طور مستقیم به استانهای دیگر منتقل میشد؟
اختلاف با استان چهار مَحال و بختیاری
به گزارش مهر، استان چهارمحال و بختیاری تاکنون سه بار مرز میان خود و اصفهان را دستخوش تغییراتی کرده که در صورت تکرار این موضوع، علاوه بر ایجاد فاجعهای بزرگ برای کشاورزان شرق اصفهان، میتواند زمینههایی را برای آلودگی آب شرب استانهای اصفهان، یزد، بخشهایی از کرمان و استان مرکزی فراهم شود. [7] بصیرى (کارشناس منابع طبیعی) هدف اصلى مسئولان استان چهارمحال و بختیارى براى تغییر خط مرزى خود با استان اصفهان را محدود کردن آب رودخانهی زاینده رود و ایجاد شهرکهاى تفریحى در این منطقه دانست. [8]
تغییر خط مرزى استانهاى اصفهان و چهارمحال و بختیارى و شهركي در نزديكي سد زايندهرود در حال احداث است كه شهركي آزمايشي و مربوط به اصفهان است. اما مسئولان چهارمحال و بختياري عنوان كردهاند كه اين شهرك مربوط به اين استان است و اصل مناقشه اين دو استان نيز بر سر اين موضوع است! [6] علامه (کارشناس و روزنامه نگار) با اشاره به اینکه گویا استارت کار در خصوص ایجاد شهرک شیدا ظاهرا در مصوبات دور اول ریاست جمهوری بوده البته بنا به اظهارات مسئولان چهار محال و بختیاری تصریح کرد: در صورت احداث شهر شیدا این شهرک منشاء آلودگی آب شرب اصفهان و 6 میلیون مصرف کننده آب شرب زاینده رود خواهد شد. [7]
از طرف دیگر، در حال حاضر در مناطق چهارمحال بختیاری، آب را از پایین دست و در کنار زاینده رود تا ارتفاعی نزدیک به سه هزار متر پمپاز میکنند تا آب را به باغات خود برسانند. همچنین، عدم مديريت واحد در تسريع اجراي پروژه بهشتآباد، تونل سوم كوهرنگ و چشمه لنگان و صدور مجوز پمپاژ آب در بالادست زايندهرود در استان چهارمحال و بختياري، مسأله را بیش از پیش پیچیده میکند. در دور اول سفر های استانی آقای احمدی نژاد، ایشان در استان چهار محال و بختیاری با اعلام اینکه هیچ زمینی در استان نباید خشک بماند مدیریت آب را برعهده گرفت. این مساله سبب شد تا کشاورزان این منطقه با خرید پمپ های فشار قوی در هر ثانیه 15 تا 18 مترمکعب آب از رودخانه برداشت کنند. این در حالی است که ورود 30 مترمکعب آب در ثانیه علاوه بر تامین آب کشاورزان پایین دست رودخانه از خشک شدن آن جلوگیری می کند. حاج رسولی ها رئیس شورای شهر اصفهان با اشاره به اصلاح قوانین و خط مرزی استان های اصفهان و چهار محال و بختیاری، خواستار جلوگیری از برداشت های بی رویه از حوزه زاینده رود است و می گوید: «در 10 سال گذشته مدیریت مجزا برای حوزه آبی زاینده رود مناسب نبوده و باید به مدیریتی واحد تبدیل شود.» [8]
آلایندههای زاینده رود
مسألهی دیگری که در بحران زیست محیطی و کمآبی زایندهرود مؤثر است، آلایندههای آب هستند. کارخانهها و شهرکهای صنعتی در کنار رودخانه و پسماندهای صنعتی و شیمیایی ناشی از آن را نمیتوان کوچک انگاشت. خاتون آبادی (استاد دانشگاه صنعتی اصفهان) میگوید: بیشتر کارخانجات اصفهان در شعاع کمتر از 50 کیلومتری رودخانه مستقر شدهاند. [6] در حادثه ورود نفت خام به زایندهرود که سال پیش اتفاق افتاد، اداره کل محیط زیست استان اصفهان اعلام کرد که بیش از 13 میلیارد تومان خسارت در بخش آب، به این استان وارد شد. این حادثه در اثر ترکیدگی لوله نفت بود و سبب شد نفت خام تا شعاع 500 متر زمینهای اطراف رودخانه را نیز آلوده کند. معاون محیط زیست انسانی اداره کل محیط زیست اصفهان نیز، به تازگی گفته است از چند سال گذشته تاکنون فاضلاب شهرک بهارستان به داخل زایندهرود سرازیر میشود که به علت کاهش آب زاینده رود بر اثر خشکسالی امسال، آلودگیهایی را موجب شده است. [10]
همچنین از آلودگی تصویری در حاشیهی رودخانه در شهر اصفهان نیز نمیتوان به راحتی عبور کرد. اکنون، ساختمانهای مرتفع در شهر، در دو طرف رودخانه، جلوهی رودخانه را تحتالشعاع خود قرار دادهاند. صدور مجوز ساخت برای این ساختمانها در دست شهرداری است که یا قانون و تدبیری در این زمینه اندیشیده نشده است و یا جریانهای زیرمیزی! در این زمینه فعال بودهاند.
حال که بحث اصفهان و رودخانه مطرح شد، با مثالی در مورد یکی از خیابانها، این نوشته را به پایان میبرم. خیابان ابن سینا در مرکز اصفهان، خیابان پر پیچ و خمی است که خیلی سالها پیش از انقلاب ایجاد شد. بزرگتران ما، علت این کج و پیچ را چنین تعریف میکنند که در زمان ساخت، هرگاه این خیابان به منزل بزرگان یا کسانی که بضاعتی داشتهاند و میتوانستند مسیر خیابان را منحرف کنند میرسید، طبق دستور، این انحراف انجام میشده است؛ تا سرانجام همانگونه که میگویند آب راه خود را باز میکند، این خیابان هم راه خود را باز کرده است! این یعنی "توسعه دیمی" بر اساس "هرچه پیش آید خوش آید". مدیریت در مورد زاینده رود و توسعه و برنامه ریزی در سطح کلان کشور هم کم و بیش به همین شکل است.
منابع:
1. سخنگوي شوراي شهر اصفهان ميگويد: از آن جا كه جنس پل از ساروج و نيازمند آب است در اين رابطه سازمان آب منطقهاي در مقاطع مختلف نسبت به جاري كردن مقداري آب در پاي پلها اقدام كرده است: سي و سه پل در حسرت آب، همشهری
2. ترسالی دیدم در خشکسالی اصفهان، وبلاگ بیابان، محمد درویش .
3. فراموشی طومار 400 ساله شیخبهایی، همشهری
4. خاموشي زاينده رود، مرگ گاوخوني، همشهری
5. اقدامات غیرکارشناسی زاینده رود را خشک کرد- ناصر حاجیان، خبرگزاری مهر
6. مناقشه اصفهان و چهارمحال بر سر زايندهرود، همشهری
7. تغییر مرز آبی زایندهرود تامین آب 6 میلیون نفر را به خطر میاندازد، همشهری
8. طومار شیخ بهایی را پیچیدند، زاینده رود خشک شد، همشهری
9. عدم مدیریت صحیح آب علت خشکى زاینده رود است، همشهری
10. اصفهان بی زاینده رود، زاینده رود بی آب، مردمک
آقا دزده یک نگاهی به جناب سرهنگ و به من انداخت و گفت: خوب معلومه؛ برای عبور و مرور به این طرف و اون طرف رودخونه. جناب سرهنگ حالا میذاری برم؟
جناب سرهنگ یک نگاهی به آقا دزده و به من انداخت و گفت: نه. این که دلیل اصلی نیست. بعد با همون شوخ طبعی همیشگی و لهجهی اصفهانیاش ادامه داد: برای اینکه وقتی بارون میاد، ماهیا برن زیر پل تا خیس نشن! بعد با همون شوخ طبعی همیشگیش، در بازداشتگاه رو باز کرد و آقا دزده رو انداخت توی بازداشتگاه!
این ماجرا در یکی از نیمهشبهای چندین سال پیش - وقتی رئیس کلانتری و من (در دوران سربازی)، آقا دزده را دستگیر و به کلانتری منتقلش کردیم- روی داد. اما شوخ طبعی رئیس کلانتری در این مورد، این روزها قطعاً بلاموضوع میشد؛ چون الان نه ماهیای به جا مانده است و نه رودخانهای؛ در عین حال، سی و سه پل هم به علت دارا بودن بافت و مصالحی که به آب وابستهاند، در خطر خرابی قرار گرفته است [1]. علاوه بر این، حیات موجودات آبزی و گیاهانی که به این رودخانه وابسته بودند، پرندگان مهاجر به سرتاسر مسیر رودخانه و تالاب گاوخونی، بلکه اکوسیستم این منطقه، با خطر، نابودی و مرگ روبرو شدهاند.
اما به راستی علت اینکه هم اکنون بستر زاینده رود، این روح نصف جهان و خاطره انگیزترین رود مرکزی ایران [2]، شاهرگ حیاتى شهر اصفهان و تنها منبع آب کشاورزانی که زندگی آنها به آن وابسته است، همانند کویر شده است چیست؟ آیا این امر سابقه داشته است؟
ده سال پیش نیز، رودخانه به ناگهان و کاملاً خشک شد. آن زمان، مانند الان، خشکسالی را عامل اصلی عنوان کردند. خاطرم هست همان روزها از پدربزرگم (که در قید حیات بود و سن او از هشتاد بیشتر) پرسیدم در طول عمرش به خاطر دارد که رودخانه خشک شده باشد؟ پاسخش منفی بود و تأکید کرد که نه تنها چنین چیزی ندیده است، بلکه حتا از نسل پیش از خود هم نشنیده است. بنابراین، خشکسالی نمیتواند علت اولیهی این رخداد باشد؛ چراکه این پدیده دارای سیکل زمانی است و هر از چند سال یکبار واقع میشود. درحالی که در مدت زمانی به اندازهی ندیدن و نشنیدن پدربزرگ، هرگز چنین نشده بود. در قسمتهایی از پل خواجو از زمان ساخت، مکانهایی برای قرار دادن چوب و ایجاد یک سد موقت تعبیه شده است. افراد سن و سال دار اصفهان این را میدانند و علت آن را جلوگیری از ورود آب به مقدار زیاد به طرف دیگر پل ذکر میکنند. این یعنی در سالهای نه چندان دور، در مواقعی آب رودخانه به میزانی میشده است که باید جلوی آن را گرفت. اما اینک وضع برعکس است.
در واقع، خشکسالی در اینجا معلول است و نه علت. علت اصلی به مدیریت (سوء مدیریت!) منابع آبی و آبخیزداری و تغییرات غیرکارشناسانهای باز میگردد که در چند دههی اخیر ایجاد شده و به تغییر اکوسیستم از سرچشمهی زاینده رود در زردکوه بختیاری تا تالاب گاوخونی در شرق شهرستان اصفهان انجامیدهاند. دلایل اصلی چنین رخداد تاسف بار به اختصار عبارتند از: احداث سد عظیم زایندهرود، انتقال آب رودخانه به استانهای همجوار اصفهان، اختلاف با استان چهارمحال و بختیاری، پمپاژ آب در بالادست رودخانه، و آلودگی و هدر روی آب. رسانهها در این مورد به شکل عجیبی سکوت کردند و به سادگی از کنار آن گذشتند؛ تنها روزنامهی همشهری و خبرگزاری مهر و یکی- دو رسانهی دیگر در چند گزارش و مصاحبه با کارشناسان، آن را بازتاب دادند. شرح بیشتر، با استناد به همین گزارشها در ادامهی متن میآید:
تقسیم آب زاینده رود براساس طومار شیخ بهایی در زمان شاه عباس اول
تنها دستورالعملیکه جهت تقسیم آب زایندهرود در دسترس است، طومار شیخبهائی است که حدود 4 قرن مورد استفاده قرار گرفته است [3]. بر اساس این طومار، آب رودخانه در شبکه های آبیاری تقسیم میشد و توسط جوی ها و مادی ها به مناطق منتقل میشد و مورد استفاده قرار میگرفت. شبکههای آبرسانی و تقسيم آب زاينده رود با كمك دانش حقيقي شيخ، چنان انجام شده بود كه تا پايينترين بخشها، حقآبه بران سهم خود را مييافتند و طبيعت نيز سهم خود را مييافت. اما در سه- چهار دههی گذشته، به دلیل استفاده از پمپ برای استخراج آبهای زیرزمینی به عنوان منبع آب تأمین کشاورزی تغییراتی در توزیع و استفاده از آب رودخانه در دشتهای مختلف به وجود آمده است [4].
عدم تقسیم عادلانهی آب رودخانه زایندهرود، سبب شده است که کشاورزان نقاط بالادست از آب بیشتری استفاده نمایند. این کشاورزان اکنون به کشت محصولاتی چون سیفیجات و برنج روی آورهاند که در نهایت درآمد سرشاری به دنبال دارد اما از سوی دیگر اراضی پایین دست رودخانه اکنون خشک و به کویر تبدیل شده است [3].
سد زایندهرود
عينيترين دليل وجود سد زاينده رود، بهرهبرداری اقتصادی از آن و رونق دریاچهی سد و ویلاهای مشرف به آن، که محل ویژهی خوشگذراني گروهيخاص هستند، به شمار میآید. در حالی که شبكه سنتي زاينده رود هنرمندانه به همه جا و حتي به تالاب گاوخوني آب ميرسانيد، سد بسيار بزرگ زاينده رود در سال 1348 با ظرفيت ذخيرهی 1200 ميليون مترمكعب به دست تكنوفيلهاي شركتهاي غيرايراني منتفع در ساخت و ساز در آبخيزها ساخته شد. در زماني كوتاه پس از ساخت سد، روستاهاي پايين دست و نزديكترين همسايگان تالاب گاوخوني، از جمله روستاي شاخ كنار، متروكه شدند.
كشاورزان با دستي كوتاه از همه جا، زمينهاي موروثي پررونقشان را كه با ساخت سد به كويري بي آب و باير بدل شده بود رها كردند و به سرنوشتي نامعلوم و تلخ در حاشيه شهرها محكوم شدند. اهالي منطقه، زمان خالي از سكنه شدن شاخ كنار را همان زمانها اعلام ميكنند. ويرانههاي اين روستاي كهنسال- در 10 كيلومتري تالاب- در پايينترين نقطه رودخانه زاينده رود حكايت غم انگيز تجاوز به حقوق جوامع بومي، ناديده گرفتن حقابه آنها از رودها و پايمال كردن حقوق ديرينه چندين هزارساله آنها بر تالابهاست. اینک، که سرنوشتی مانند سرنوشت روستای متروکهی شاخ کنار، در حال رقم خوردن برای نزدیکترین منطقه مسکونی به تالاب گاوخونی، ورزنه در 30 کیلومتری آن است [4].
حوزههاي آبريز، بر اساس پستي و بلنديها و نظمي بوده که در طبيعت ساخته شده است؛ مالکیت حوزه آبريز زاينده رود متعلق به اراضي پايين دست نیز هست و پمپاژ آب در بسیاری از مناطق، اقتصادی و اصولی نیست [5]. در بالادست آبخيز، ساخت سدها و سامانههاي انتقال بيهيچ دغدغه درباره سرنوشت صاحبان آب و حقآبهها در پايين دست، سالها و سالها ادامه يافته است و البته هرگز هيچ ارزيابياي از اثرات اين هجوم و تجاوز به حقوق روستایيان و جوامع بومي و نيز تجاوز به طبيعت انجام نشده است [4].
انتقال آب به استانهای دیگر
زمزمههای انتقال آب به کرمان و رفسنجان، از زمان ریاست هاشمی رفسنجانی بر مجلس شورای اسلامی، قوت گرفتند و گفته شد در دوران ریاست جمهوری وی، این پروژه به انجام رسید. مشهور است که در دوران ریاست جمهوری خاتمی نیز، زاینده رود از طریق لوله به یزد و اردکان رسید. همچنین در طول این چند ساله، قم، کاشان و اردستان نیز از آب زاینده رود بیبهره نماندند.
كهرم (كارشناس محيطزيست) در گفتوگو با ايلنا، وزارت نيرو را در خشك شدن زايندهرود مقصر ميداند و ميگويد: ميزان كشيدن آب از اين رودخانه و فرستادن آن به استان يزد آن قدر زياد بوده كه به قول مردم، پشمك يزد طعم گز اصفهان را گرفته است. وقتي بدون اساس و برنامه ريزي از رودخانه اي آب كشيده شود طبيعي ترين واكنش اين رودخانه خشك شدن است. رئيس سازمان ميراث فرهنگي اصفهان با رد اين اظهارات، مطرح كردن چنين موضوعاتي را جنجالهاي سياسي دانسته و ميگويد: كم شدن آب زايندهرود تنها در اثر كمي بارندگي بوده است نه چيز ديگر [1].
در عین حال، طي جلسهاي كه مسئولان نظام مهندسي كشاورزي اصفهان با مسئولان شهري و شوراي شهر اصفهان برگزار كردند، بر اين امر صحه گذاشتند كه خشكي زايندهرود نه تنها به علت خشكسالي نیست؛ بلكه مهمترين دليل خشكي آن بر اثر مديريت ناصحيح در اين خصوص است. «انتقال آب به دیگر استانها» از جمله موارد این مدیریت ناصحیح عنوان شد. [6]
همچنین در گزارشی کارشناسانه از خبرگزاری مهر در خصوص تغییر خط مرزی استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری و ایجاد شهرک شیدا عنوان شد که در اثر این اقدام «زمینههایی برای آلودگی آب شرب استانهای اصفهان، یزد، بخشهایی از کرمان و استان مرکزی فراهم شود» [7]. حال اگر آب رودخانه به دیگر شهرها و استانها نمیرود، این آلودگی از کجا به وجود میآید؟! بحث بر سر انتقال آب به جاهای نیست. مسأله اقدام غیرکارشناسانه است. اول چاه را میکَنند و بعد منار را میدزدند! آیا به جای طرح انتقال آب کارون به زاینده رود (در حال انجام!)، امکان آن نبود که این آب، به طور مستقیم به استانهای دیگر منتقل میشد؟
اختلاف با استان چهار مَحال و بختیاری
به گزارش مهر، استان چهارمحال و بختیاری تاکنون سه بار مرز میان خود و اصفهان را دستخوش تغییراتی کرده که در صورت تکرار این موضوع، علاوه بر ایجاد فاجعهای بزرگ برای کشاورزان شرق اصفهان، میتواند زمینههایی را برای آلودگی آب شرب استانهای اصفهان، یزد، بخشهایی از کرمان و استان مرکزی فراهم شود. [7] بصیرى (کارشناس منابع طبیعی) هدف اصلى مسئولان استان چهارمحال و بختیارى براى تغییر خط مرزى خود با استان اصفهان را محدود کردن آب رودخانهی زاینده رود و ایجاد شهرکهاى تفریحى در این منطقه دانست. [8]
تغییر خط مرزى استانهاى اصفهان و چهارمحال و بختیارى و شهركي در نزديكي سد زايندهرود در حال احداث است كه شهركي آزمايشي و مربوط به اصفهان است. اما مسئولان چهارمحال و بختياري عنوان كردهاند كه اين شهرك مربوط به اين استان است و اصل مناقشه اين دو استان نيز بر سر اين موضوع است! [6] علامه (کارشناس و روزنامه نگار) با اشاره به اینکه گویا استارت کار در خصوص ایجاد شهرک شیدا ظاهرا در مصوبات دور اول ریاست جمهوری بوده البته بنا به اظهارات مسئولان چهار محال و بختیاری تصریح کرد: در صورت احداث شهر شیدا این شهرک منشاء آلودگی آب شرب اصفهان و 6 میلیون مصرف کننده آب شرب زاینده رود خواهد شد. [7]
از طرف دیگر، در حال حاضر در مناطق چهارمحال بختیاری، آب را از پایین دست و در کنار زاینده رود تا ارتفاعی نزدیک به سه هزار متر پمپاز میکنند تا آب را به باغات خود برسانند. همچنین، عدم مديريت واحد در تسريع اجراي پروژه بهشتآباد، تونل سوم كوهرنگ و چشمه لنگان و صدور مجوز پمپاژ آب در بالادست زايندهرود در استان چهارمحال و بختياري، مسأله را بیش از پیش پیچیده میکند. در دور اول سفر های استانی آقای احمدی نژاد، ایشان در استان چهار محال و بختیاری با اعلام اینکه هیچ زمینی در استان نباید خشک بماند مدیریت آب را برعهده گرفت. این مساله سبب شد تا کشاورزان این منطقه با خرید پمپ های فشار قوی در هر ثانیه 15 تا 18 مترمکعب آب از رودخانه برداشت کنند. این در حالی است که ورود 30 مترمکعب آب در ثانیه علاوه بر تامین آب کشاورزان پایین دست رودخانه از خشک شدن آن جلوگیری می کند. حاج رسولی ها رئیس شورای شهر اصفهان با اشاره به اصلاح قوانین و خط مرزی استان های اصفهان و چهار محال و بختیاری، خواستار جلوگیری از برداشت های بی رویه از حوزه زاینده رود است و می گوید: «در 10 سال گذشته مدیریت مجزا برای حوزه آبی زاینده رود مناسب نبوده و باید به مدیریتی واحد تبدیل شود.» [8]
آلایندههای زاینده رود
مسألهی دیگری که در بحران زیست محیطی و کمآبی زایندهرود مؤثر است، آلایندههای آب هستند. کارخانهها و شهرکهای صنعتی در کنار رودخانه و پسماندهای صنعتی و شیمیایی ناشی از آن را نمیتوان کوچک انگاشت. خاتون آبادی (استاد دانشگاه صنعتی اصفهان) میگوید: بیشتر کارخانجات اصفهان در شعاع کمتر از 50 کیلومتری رودخانه مستقر شدهاند. [6] در حادثه ورود نفت خام به زایندهرود که سال پیش اتفاق افتاد، اداره کل محیط زیست استان اصفهان اعلام کرد که بیش از 13 میلیارد تومان خسارت در بخش آب، به این استان وارد شد. این حادثه در اثر ترکیدگی لوله نفت بود و سبب شد نفت خام تا شعاع 500 متر زمینهای اطراف رودخانه را نیز آلوده کند. معاون محیط زیست انسانی اداره کل محیط زیست اصفهان نیز، به تازگی گفته است از چند سال گذشته تاکنون فاضلاب شهرک بهارستان به داخل زایندهرود سرازیر میشود که به علت کاهش آب زاینده رود بر اثر خشکسالی امسال، آلودگیهایی را موجب شده است. [10]
همچنین از آلودگی تصویری در حاشیهی رودخانه در شهر اصفهان نیز نمیتوان به راحتی عبور کرد. اکنون، ساختمانهای مرتفع در شهر، در دو طرف رودخانه، جلوهی رودخانه را تحتالشعاع خود قرار دادهاند. صدور مجوز ساخت برای این ساختمانها در دست شهرداری است که یا قانون و تدبیری در این زمینه اندیشیده نشده است و یا جریانهای زیرمیزی! در این زمینه فعال بودهاند.
حال که بحث اصفهان و رودخانه مطرح شد، با مثالی در مورد یکی از خیابانها، این نوشته را به پایان میبرم. خیابان ابن سینا در مرکز اصفهان، خیابان پر پیچ و خمی است که خیلی سالها پیش از انقلاب ایجاد شد. بزرگتران ما، علت این کج و پیچ را چنین تعریف میکنند که در زمان ساخت، هرگاه این خیابان به منزل بزرگان یا کسانی که بضاعتی داشتهاند و میتوانستند مسیر خیابان را منحرف کنند میرسید، طبق دستور، این انحراف انجام میشده است؛ تا سرانجام همانگونه که میگویند آب راه خود را باز میکند، این خیابان هم راه خود را باز کرده است! این یعنی "توسعه دیمی" بر اساس "هرچه پیش آید خوش آید". مدیریت در مورد زاینده رود و توسعه و برنامه ریزی در سطح کلان کشور هم کم و بیش به همین شکل است.
منابع:
1. سخنگوي شوراي شهر اصفهان ميگويد: از آن جا كه جنس پل از ساروج و نيازمند آب است در اين رابطه سازمان آب منطقهاي در مقاطع مختلف نسبت به جاري كردن مقداري آب در پاي پلها اقدام كرده است: سي و سه پل در حسرت آب، همشهری
2. ترسالی دیدم در خشکسالی اصفهان، وبلاگ بیابان، محمد درویش .
3. فراموشی طومار 400 ساله شیخبهایی، همشهری
4. خاموشي زاينده رود، مرگ گاوخوني، همشهری
5. اقدامات غیرکارشناسی زاینده رود را خشک کرد- ناصر حاجیان، خبرگزاری مهر
6. مناقشه اصفهان و چهارمحال بر سر زايندهرود، همشهری
7. تغییر مرز آبی زایندهرود تامین آب 6 میلیون نفر را به خطر میاندازد، همشهری
8. طومار شیخ بهایی را پیچیدند، زاینده رود خشک شد، همشهری
9. عدم مدیریت صحیح آب علت خشکى زاینده رود است، همشهری
10. اصفهان بی زاینده رود، زاینده رود بی آب، مردمک
6 نظر:
چه تیتر خوبی!
مردم اصفهان می خواهند وانمود کنند که ککشان هم نمی گزد. که برایشان فرقی نمی کند. آنها دوباره شب ها را در تکه ای از پارک های اطراف رودخانه می گذرانند. بغضشان را نگه داشته اند. این را می شود از چهره ها فهمید.
جوانان ذوباره همانجا در کنار "مرده رود" می نشینند. یا با یارشان یا تنها. فرقی نمی کند. لابد عادت داشته اند. جای دیگری ندارند که بنشینند. شاید هم باورشان نشده حادثه را. نمی دانم.
ما هم هر روز از کنارش رد می شویم و آهی می کشیم. به گمانم کلید دست پاییز باشد... پس صبر می کنیم.
اینجا تفاوت کسی که کشاورزی خوانده با بقیه مشخص می شود!
باسلام واحترام؛از جنابعالی(نماینده محترم اردستان)تعجب میکنم خانواده ای ازقدیم روحانی وصاحب کمال وجلال وشهامت و... از1]انتخاب دهیارکچومثقال(باتوجه به بخشنامه وقانون وعدم رسیدگی به امور روزمره مردم حتی درخصوص نان وآرد)2]-استفاده نکردن از نخبگان وفرصتها جهت احیای روستاها و منطقه «ازشما وخانواده محترمتان بیشتر انتظار است»بی تشابه کبک نباشید (اب- م)
ناشناس اخیر (اب-م)! خط روی خط افتاده. یکبار دیگه با نماینده ی مذکور تماس برقرار کنید. اما چند نکته در همین چند خط می بینم:
1- اینکه خانواده ی طرف را به رخش می کشید درست نیست. به قول سعدی:
پسر نوح با بدان بنشست- خاندان نبوتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند- پی نیکان گرفت و مردم شد
2- اینکه "انتخاب دهیار کچومثقال" را به نماینده مربوط می دانید اشتباه است. انتخاب دهیار ب طور مستقیم با شورای روستا است. اما اینکه اعضای شورا به طور مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند یا نه (که مثل سایر انتخابات ها نمی شوند!) مساله ی دیگری است.
3- "استفاده نکردن از نخبگان و فرصتها جهت احیای روستاها و منطقه" فقط به منطقه و روستای شما بر نمی گردد. این مشکل همه جای این کشور است و برای همین می گویند: ایران، هر روز بدتر از دیروز!
شایسته سالاری با دموکراسی محقق می شود.
اب زاینده رودمطعلق به اصفهان است مخصوصاشرق اصفهان چرا به یزد واگزار شد تا کشاورزان شرق استان از بی ابی و خشکسالی ویران شونددولت عدالت احمدی نژاد کجا رفت
ارسال یک نظر