استیفن کینزر- گاردین، 22 ژوئن 2009
پس از انتخابات ریاست جمهوری، به رغم تمامی تلاشهای سران حکومت ایران برای دور نگهداشتن عکاسان از خیابانها تاکنون تصاویر زیادی از این رویداد در معرض دید جهانیان قرار گرفته است. از جملهی این تصاویر که از نظر من خونسردانه، کنایهآمیز و گیراترین بود، این تصویر است:
اینک بسیاری از خارجیها، فرد سمت راست این پوسترِ در دست معترضان را به خوبی میشناسند. او میرحسین موسوی، کاندیدای شکست خورده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران است. اما شخص مسن دیگر در سمت چپ برای بسیاری از غیر ایرانیها شناخته شده نیست. هرچند که در واقع او و سرنوشتی که برای او رقم خورد، زیربنای اعتراضها و حرکتهای اخیر ایران به شمار میرود.
تصویر وی، نشان دهندهی چهرهی اندوهگین و نگاه گرفتهی مردی است که یکی از نزدیکانش او را "فردی با چشمان غمگین و پیشانی بلند" توصیف کرده بود. صاحب این عکس به انسانی که سرنوشتش چند دهه پس از مرگ او دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و ملتش را تکان دهد شباهتی نداشت. با این حال، او کسی جز محمد مصدق، پر شورترین طرفدار دموکراسیای که در سرزمین تاریخی خود ظهور کرد نیست.
در بالای این پوستر، عبارت "نمیگذاریم تاریخ تکرار شود" نگاشته شده است. قرنها مداخله، سلطه و تحقیر به دست قدرتهای خارجی، به طور حتم در شکلگیری روح جمعی ایرانیان مؤثر بوده است. مصدق، مشهورترین قربانی این اقدامها و نیز مشهودترین نماد مبارزات طولانی ایران برای دستیابی به دموکراسی است؛ هرگاه که ایرانیان قصد ترسیم سرنوشت خود را دارند، تصویر او نیز به میان میآید.
مردم ایران تظاهرات همراه با رنج و خون خود در راه آزادی را از سال 1906 [1285] با انقلاب مشروطه آغاز کردند. آنها در نهایت تنها پس از جنگ دوم جهانی توفیق برگزاری انتخاباتی آزاد را داشتند. مصدق پس از این انتخابات به عنوان نخست وزیر ایران برگزیده شد. وی برای موضوع بزرگ آنروزها یعنی ملی کردن صنعت نفت، محبوبیت فراوانی به دست آورد. اما این برای بریتانیا که "خرید" انحصاری نفت ایران و حقوق آن را از جانب شاه فاسد در اختیار گرفته بود بسیار ناگوار بود. این رخداد همچنین برای آمریکا که ملی شدن صنعت نفت در ایران را ترغیب چپ گراهای سراسر جهان میپنداشت، هراسآور بود.
در تابستان 1953 [1332] سیا "کِرمیت روزولت" مأمور بیباک خود و نوهی تئودور روزولت (رئیس جمهور سالهای دور آمریکا و کسی که معتقد بود آمریکاییها باید "به نرمی حرکت کنند اما چوب سختی به دست داشته باشند") را به همراه دستوراتی برای سرنگون کردن دولت مصدق به تهران فرستاد و او مأموریت خود را ظرف سه هفته به انجام رسانید. این نمونهی روشنی بود تا نشان دهد چقدر برای یک کشور قوی و ثروتمند ساده است تا کشوری فقیر و ضعیف را به هرج و مرج و ویرانی بکشاند.
با این عملیات پنهانی، متکبرانهترین دموکراسی دنیا، دولت دموکراتیک ایران را سرنگون کرد. پس از آن محمدرضا شاه پهلوی به تخت طاووس خود بازگشت و سرکوب را به مدت ربع قرن افزایش داد. این سرکوبها با انقلاب 1979 [1357] منفجر شدند و منجر به استقرار حکومت ارتجاعی ملایان در ایران گردیدند که اکنون نیز قدرت را در دست دارند.
اما امروز، در دست گرفتن تصویر مصدق دو مفهوم دارد: "ما دموکراسی میخواهیم" و "ما مداخلهی خارجی نمیخواهیم". بسیاری از مردم ایران، این خواستههای شایسته را در نظر دارند. این ناامید کننده است که نسلهای قبلی مردم ایران که اوایل دههی 1950 از آزادی سیاسی بهره میبردند، فکر نمیکردند حیله و مداخلهی قدرتهای خارجی، روزی برای آنها سیهروزی به همراه داشته باشد اما امروزه برای مردم این نگرانی وجود دارد.
آمریکا با سرنگونی دولت مصدق درسال 1953 بذر استبداد را در ایران پراکند؛ سپس با حمایت از صدام حسین و سخاوت در ارسال کمکهای نظامی به او در طول جنگ ایران و عراق در دههی 1980، در آبیاری ایران - البته به وسیلهی خون- کمک شایانی کرد.
جنگطلبان در واشینگتون که اکنون خواستار دخالت در امور ایران و به نفع معترضان هستند، همهگی یا از این تاریخ ناآگاه هستند و یا با این پندار که ایرانیان آن را به فراموشی سپردهاند، خود را فریب میدهند. برخی از این افراد، درست یکسال پیش خواستار حملهی آمریکا به ایران و بمباران کردن این کشور بودند. این اقدام میتوانست بسیاری از جوانان شجاع و معترض ایران که اکنون هر یک از آنها قهرمان هستند را به کام مرگ بفرستد.
آمریکا در ایران فاقد صلاحیت اخلاقی به شمار میرود. اگر آمریکا بخواهد به غوغای تهران دامن بزند و یا برای آوردن دموکراسی به ایران کمک نماید، بسیاری از ایرانیان روی خود را از آن بر میگردانند و میگویند: "ما خود در اینجا دموکراسی داشتیم تا اینکه شما آمدید و آنرا مچاله کردید!"
به نظر میرسد پرزیدنت باراک اوباما درصدد درک این واقعیت است. وی در طول سخنرانی خود در مصر، بدون ذکر نام مصدق، به "نقش آمریکا در براندازی دولت انتخابی و دموکراتیک ایران در میانهی جنگ سرد" اذعان کرد. سپس، پس از انتخابات و بروز نارضایتیها و اعتراضها در ایران، به دور از خشم و هیاهو و دورویی، نظر خود را به اینکه "تصمیم با خود ایرانیهاست" محدود کرد.
حال، هرآنکه در حکمت این سخنان تردید دارد، باید به سربرآوردن عکس مصدق در میان معترضان نگاه کند. این یعنی: "آمریکاییها، دخالت شما برای ما استبداد و مرگ به ارمغان می آورد. در خانهی خود بمانید، خود را وارد این ماجرا نکنید و کشور ما را برای تغییر به خودمان بسپارید."
******
پی نوشت:
* متن مقاله به زبان اصلی:
http://www.guardian.co.uk/commentisfree/cifamerica/2009/jun/19/iran-protests-mousavi-mossadeq
** استیفن کینزر، خبرنگار پیشین نیویورکتایمز و نویسندهی چندین کتاب از جمله "میوهی تلخ: داستان کودتای آمریکا در گواتمالا"، "خون برادران: زندگی و جنگ در نیکاراگوئه"، "هلال و ستاره: ترکیه در مبان دو جهان" و "همهی مردان شاه" است.
کینزر، کتاب "همهی مردان شاه" (فارسی - انگلیسی) را پیرامون عملیات کودتا و روایت سرنگونی دولت دموکراتیک و ملی دکتر مصدق نوشته است. از نظر او، این عملیات، تاریخ ایران و بلکه جهان را تغییر داد. کینزر در انتهای کتاب خود تأکید میکند که بین کودتای 28 مرداد تا تثبیت دیکتاتوری شاه، تا ظهور انقلاب اسلامی و گروگانگیری سفیران آمریکا درتهران، تا رشد و گسترش بنیادگرایی در منطقهی خاورمیانه و تا عملیات تروریستی 11 سپتامبر در مرکزتجارت جهانی در نیویورک خطی مستقیم برقرار است.
پس از انتخابات ریاست جمهوری، به رغم تمامی تلاشهای سران حکومت ایران برای دور نگهداشتن عکاسان از خیابانها تاکنون تصاویر زیادی از این رویداد در معرض دید جهانیان قرار گرفته است. از جملهی این تصاویر که از نظر من خونسردانه، کنایهآمیز و گیراترین بود، این تصویر است:
اینک بسیاری از خارجیها، فرد سمت راست این پوسترِ در دست معترضان را به خوبی میشناسند. او میرحسین موسوی، کاندیدای شکست خورده در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران است. اما شخص مسن دیگر در سمت چپ برای بسیاری از غیر ایرانیها شناخته شده نیست. هرچند که در واقع او و سرنوشتی که برای او رقم خورد، زیربنای اعتراضها و حرکتهای اخیر ایران به شمار میرود.
تصویر وی، نشان دهندهی چهرهی اندوهگین و نگاه گرفتهی مردی است که یکی از نزدیکانش او را "فردی با چشمان غمگین و پیشانی بلند" توصیف کرده بود. صاحب این عکس به انسانی که سرنوشتش چند دهه پس از مرگ او دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و ملتش را تکان دهد شباهتی نداشت. با این حال، او کسی جز محمد مصدق، پر شورترین طرفدار دموکراسیای که در سرزمین تاریخی خود ظهور کرد نیست.
در بالای این پوستر، عبارت "نمیگذاریم تاریخ تکرار شود" نگاشته شده است. قرنها مداخله، سلطه و تحقیر به دست قدرتهای خارجی، به طور حتم در شکلگیری روح جمعی ایرانیان مؤثر بوده است. مصدق، مشهورترین قربانی این اقدامها و نیز مشهودترین نماد مبارزات طولانی ایران برای دستیابی به دموکراسی است؛ هرگاه که ایرانیان قصد ترسیم سرنوشت خود را دارند، تصویر او نیز به میان میآید.
مردم ایران تظاهرات همراه با رنج و خون خود در راه آزادی را از سال 1906 [1285] با انقلاب مشروطه آغاز کردند. آنها در نهایت تنها پس از جنگ دوم جهانی توفیق برگزاری انتخاباتی آزاد را داشتند. مصدق پس از این انتخابات به عنوان نخست وزیر ایران برگزیده شد. وی برای موضوع بزرگ آنروزها یعنی ملی کردن صنعت نفت، محبوبیت فراوانی به دست آورد. اما این برای بریتانیا که "خرید" انحصاری نفت ایران و حقوق آن را از جانب شاه فاسد در اختیار گرفته بود بسیار ناگوار بود. این رخداد همچنین برای آمریکا که ملی شدن صنعت نفت در ایران را ترغیب چپ گراهای سراسر جهان میپنداشت، هراسآور بود.
در تابستان 1953 [1332] سیا "کِرمیت روزولت" مأمور بیباک خود و نوهی تئودور روزولت (رئیس جمهور سالهای دور آمریکا و کسی که معتقد بود آمریکاییها باید "به نرمی حرکت کنند اما چوب سختی به دست داشته باشند") را به همراه دستوراتی برای سرنگون کردن دولت مصدق به تهران فرستاد و او مأموریت خود را ظرف سه هفته به انجام رسانید. این نمونهی روشنی بود تا نشان دهد چقدر برای یک کشور قوی و ثروتمند ساده است تا کشوری فقیر و ضعیف را به هرج و مرج و ویرانی بکشاند.
با این عملیات پنهانی، متکبرانهترین دموکراسی دنیا، دولت دموکراتیک ایران را سرنگون کرد. پس از آن محمدرضا شاه پهلوی به تخت طاووس خود بازگشت و سرکوب را به مدت ربع قرن افزایش داد. این سرکوبها با انقلاب 1979 [1357] منفجر شدند و منجر به استقرار حکومت ارتجاعی ملایان در ایران گردیدند که اکنون نیز قدرت را در دست دارند.
اما امروز، در دست گرفتن تصویر مصدق دو مفهوم دارد: "ما دموکراسی میخواهیم" و "ما مداخلهی خارجی نمیخواهیم". بسیاری از مردم ایران، این خواستههای شایسته را در نظر دارند. این ناامید کننده است که نسلهای قبلی مردم ایران که اوایل دههی 1950 از آزادی سیاسی بهره میبردند، فکر نمیکردند حیله و مداخلهی قدرتهای خارجی، روزی برای آنها سیهروزی به همراه داشته باشد اما امروزه برای مردم این نگرانی وجود دارد.
آمریکا با سرنگونی دولت مصدق درسال 1953 بذر استبداد را در ایران پراکند؛ سپس با حمایت از صدام حسین و سخاوت در ارسال کمکهای نظامی به او در طول جنگ ایران و عراق در دههی 1980، در آبیاری ایران - البته به وسیلهی خون- کمک شایانی کرد.
جنگطلبان در واشینگتون که اکنون خواستار دخالت در امور ایران و به نفع معترضان هستند، همهگی یا از این تاریخ ناآگاه هستند و یا با این پندار که ایرانیان آن را به فراموشی سپردهاند، خود را فریب میدهند. برخی از این افراد، درست یکسال پیش خواستار حملهی آمریکا به ایران و بمباران کردن این کشور بودند. این اقدام میتوانست بسیاری از جوانان شجاع و معترض ایران که اکنون هر یک از آنها قهرمان هستند را به کام مرگ بفرستد.
آمریکا در ایران فاقد صلاحیت اخلاقی به شمار میرود. اگر آمریکا بخواهد به غوغای تهران دامن بزند و یا برای آوردن دموکراسی به ایران کمک نماید، بسیاری از ایرانیان روی خود را از آن بر میگردانند و میگویند: "ما خود در اینجا دموکراسی داشتیم تا اینکه شما آمدید و آنرا مچاله کردید!"
به نظر میرسد پرزیدنت باراک اوباما درصدد درک این واقعیت است. وی در طول سخنرانی خود در مصر، بدون ذکر نام مصدق، به "نقش آمریکا در براندازی دولت انتخابی و دموکراتیک ایران در میانهی جنگ سرد" اذعان کرد. سپس، پس از انتخابات و بروز نارضایتیها و اعتراضها در ایران، به دور از خشم و هیاهو و دورویی، نظر خود را به اینکه "تصمیم با خود ایرانیهاست" محدود کرد.
حال، هرآنکه در حکمت این سخنان تردید دارد، باید به سربرآوردن عکس مصدق در میان معترضان نگاه کند. این یعنی: "آمریکاییها، دخالت شما برای ما استبداد و مرگ به ارمغان می آورد. در خانهی خود بمانید، خود را وارد این ماجرا نکنید و کشور ما را برای تغییر به خودمان بسپارید."
******
پی نوشت:
* متن مقاله به زبان اصلی:
http://www.guardian.co.uk/commentisfree/cifamerica/2009/jun/19/iran-protests-mousavi-mossadeq
** استیفن کینزر، خبرنگار پیشین نیویورکتایمز و نویسندهی چندین کتاب از جمله "میوهی تلخ: داستان کودتای آمریکا در گواتمالا"، "خون برادران: زندگی و جنگ در نیکاراگوئه"، "هلال و ستاره: ترکیه در مبان دو جهان" و "همهی مردان شاه" است.
کینزر، کتاب "همهی مردان شاه" (فارسی - انگلیسی) را پیرامون عملیات کودتا و روایت سرنگونی دولت دموکراتیک و ملی دکتر مصدق نوشته است. از نظر او، این عملیات، تاریخ ایران و بلکه جهان را تغییر داد. کینزر در انتهای کتاب خود تأکید میکند که بین کودتای 28 مرداد تا تثبیت دیکتاتوری شاه، تا ظهور انقلاب اسلامی و گروگانگیری سفیران آمریکا درتهران، تا رشد و گسترش بنیادگرایی در منطقهی خاورمیانه و تا عملیات تروریستی 11 سپتامبر در مرکزتجارت جهانی در نیویورک خطی مستقیم برقرار است.
4 نظر:
ترجمه خوب و روانی بود. از لینک کتابها هم ممنون.
دوست عزیز _ سلام
سایت ها ی لینک شده ی شما را دیدم، بسیار بی طرفانه بود!
حداقل نظرات مختلف را در مورد وقایع اخیر ایران بنویسید
ممنون
خوب دوست عزیز. اولاً بی طرفی -اگه باشه- خیلی هم خوبه! دوماً من یک وبلاگ کوچک دارم و دیدگاه خودم رو کم و بیش می نویسم. برای مشاهده ی نظرات مختلف زحمت بکش و به سایت های مختلف سر بزن. یا اگر در گوگل ایمیل داری، گوگل ریدر من که لینکش بالای صفحه هست رو "اد" کن. در اونجا با خبرهای بیشتر و متنوع تری (البته باز هم انتخاب و پراکنده شده توسط من و نه الزاماً همه ی خبرها) روبرو خواهی شد.
خواندیم و لذت بردیم... ادامه دهید.
ارسال یک نظر