۱۳۸۷/۱۱/۰۸

«اصالت دولت؛ نگاهی به مصاحبه‌ی اخیر میرحسین موسوی»

موسوی به اعتماد مردم به دولتش در زمان جنگ اشاره می‌کند و به ازخود گذشتگی مالی و جانی مردم  در آن دوران. باید توجه داشت که موارد ذکر شده توسط میرحسین، جزء سرمایه‌ی اجتماعی به حساب می‌آ‌‌یند؛ اما نه سرمایه‌ی اجتماعی پایدار، که موقت و ناپایدار و به عبارتی حاصل شرایط خاص. طبق ادبیات موجود، سرمایه‌ی اجتماعی در کوتاه مدت به دست نمی آید که در کوتاه مدت از دست برود. فیلم هوشمندانه و همچنان توقیف شده‌‌ی «شب‌های زاینده رود» محسن مخملباف نمونه‌ای مناسب برای درک بهتر این موضوع است... (این متن در وب سایت خرداد منتشر شده است).


آخرین نخست وزیر ایران سکوت بیست ساله‌‌ی خود را شکست. سایت «کلمه» پیش از شروع گفته‌ها و ناگفته‌های میرحسین می‌نویسد: «نخست وزير براي نخستين بار از پيچيدگي‌‏ها و دشواري‌‏هاي فرآيند تدوين سناريوي‌‏هاي فوق محرمانه مديريت بحران در اداره امور عمومي در دهه نخست پرده برمي‌دارد».


اگر بخواهیم این «سناریوهای فوق محرمانه» را طبق مصاحبه‌ی مزبور در چند جمله چکیده کنیم عبارت می شوند از: اداره‌ی کشور در شرایط دشوار جنگ، تحریم‌ و محاصره‌های گسترده‌ی اقتصادی و در نتیجه کاهش خرید نفت ایران، و معاملات تهاتری با ترکیه به شکل صادرات نفت و واردات کالا و مایحتاج که به تعبیر میرحسین «هيچ گاه اين مسائل بازگو نشده است».


نوشتار حاضر اما به نکته‌های دیگری از مصاحبه‌ی نخست وزیر پیشین می‌پردازد تا نشان دهد که میرحسین همچنان بر «اصالت دولت» پای می‌فشارد و بنیان اصلی دیدگاهش، ختم شدن همه‌ی راه‌ها (اقتصاد، سرمایه‌ی اجتماعی  و ... ) به دولت است که نتیجه‌ی آن چیزی جز «تمرکزگرایی» بیش از پیش نخواهد بود.


میرحسین موسوی در مورد اقتصاد (اقتصاد دولتی)، ضمن رد نظریه‌ی اقتصادی مارکسیست‌ها، «اقتصاد اسلامی» را تجویز می‌کند: «به باور من، ما اقتصادي با هويت ويژه خود به نام اقتصاد اسلامي داريم... معتقدم موضوعات مطرح شده در اقتصاد اسلامي همچون انفال، ربا، وقف، زكات، خمس، وصيت، احتكار فوق‌العاده مهم است.»


اگر از تفاوت قرائت حداکثری میرحسین از اسلام و اصول اقتصادی آن با علم پیچیده‌ی اقتصاد در قرن 21 بگذریم، از اعتراف صادقانه‌ی او نمی‌توان به راحتی عبور کرد: «بنده وقتي وارد دولت شدم خيلي با اقتصاد آشنايي نداشتم.»


آن دیدگاه و این جمله، یادآور گفتگوی آقای خوش‌چهره با روزنامه‌ی اعتماد، پس از انتخابات سال پیش مجلس است که خوش‌چهره می‌گوید چند روز قبل از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی قبل،‌ نیم ساعت قبل از برنامه‌ی گفتگوی ویژه‌ی خبری از طرف آقای احمدی‌نژاد با او -که استاد اقتصاد دانشگاه تهران است- تماس گرفته‌ و از او خواسته‌اند برای تقابل با نماینده‌ی آقای رفسنجانی به صدا و سیما برود و در مقابل او از عدالت اقتصادی دفاع کند!‍ وقتی خوش‌چهره می‌پرسد برنامه‌ی شما چیست؟ پاسخ جالبی می‌شنود: برنامه‌ی خاصی نداریم! (نقل به مضمون).


و این است داستان عدالت بر اساس «اقتصاد اسلامی» در طول این چند دهه؛ بدون دانش و بدون برنامه. یک‌بار در دولت میرحسین موسوی و دیگربار در دولت محمود احمدی‌نژاد و دو دولت مذکور، ار این منظر قابل مقایسه‌اند. این درحالی‌ست که عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه‌ی درآمد، سازوکارهای خاص خود را دارد. می‌توان جامعه‌ای داشت که همه در آن برابر باشند اما این برابری در فقر باشد. نام این هم عدالت و برابری است دیگر. اما در لیبرالیسم نیز، بزرگانی چون جان رالز، برابری اقتصادی را اصل و فضیلتی اخلاقی برای جامعه به حساب می‌آورند؛ با این تفاوت که آزادی را مقدم بر عدالت می‌دانند؛ در غیر این‌صورت، این استبداد است که به اسم عدالت استقرار و استمرار می‌یابد.


در علم اقتصاد، شاخص‌ها و ملاک‌های مشخص و بین‌المللی برای سنجش وضعیت اقتصادی وجود دارد و در مورد شکاف اقتصادی و نابرابری درآمدی نیز، «ضریب جینی» به عنوان یک شاخص مهم، مورد توافق کارشناسان این حوزه است. جالب آنکه طبق آمار درگاه ملی آمار ایران و نیز گزارش بانک جهانی، ضریب جینی در دولت عدالت محور آقای احمدی‌نژاد با افزایش روبرو بوده، به این معنی که نابرابری اقتصادی زیاد شده است. به عبارت دیگر، در زمان ریاست جمهوری ایشان - برخلاف تمامی شعارهای موجود- ثروتمند، ثروتمندتر و فقیر، فقیرتر شده است.


مورد بعدی و مهم دیگر در مصاحبه میرحسین موسوی، مفهوم سرمایه اجتماعی است. در مقدمه‌ی مصاحبه آمده است: «ميرحسين با ادبياتي ساده و صادقانه به توصيف مفهوم جامعه شناختي "سرمايه اجتماعي" و نقش آن در مديريت بحران هاي دهه نخست مي پردازد.»


میرحسین، در مورد سرمایه اجتماعی چنین می‌گوید: «بايد متوجه شويم كه همه امكانات و سرمايه ما، پول و ريال و ارز نيست بلكه سرمايه هاي ديگري هم هست كه به كمك آن ها در آن دوران توانستيم با كمبودها روبرو شويم. ما بايد هواي اين سرمايه‌‏ها را داشته باشيم. اين سرمايه ها خارج از دست دولت است اما دولت‌ها مي‌‏توانند در جذب آن ها موثر باشند.»


یعنی سرمایه‌ی اجتماعی، باید به وسیله‌ی دولت جذب شود. یعنی در اینجا نیز اصل، دولت است! میرحسین خاطره‌ای نقل می‌کند تا مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی -که باید جذب دولت شود- را پررنگ‌تر کرده باشد:


«...در آنجا من گفتم كه شما چه درخواستي داريد تا ما فورا براي شما انجام دهيم. چهره پيرمردي كه جوابم را داد هيچگاه فراموش نمي‌كنم. او گفت: مگر مي‌شود ما از شما درخواستي داشته باشيم. زمان جنگ است. ما بايد به شما كمك كنيم.» و ادامه می‌دهد: «من باور دارم كه هرگز، سهم مردم كه امروز در ادبيات تخصصي علوم اجتماعي از آن به عنوان «سرمايه اجتماعي» ياد مي شود، محاسبه نشده است در حالي كه در دوره‌ي جنگ بدون اغراق سهم فوق العاده مردم در همه موفقيت هايي كه در شاخص‌هاي اقتصادي به دست آمد، ديده مي شود و داراي اهميت بسيار بالايي است.»


سرمایه‌ی اجتماعی - که از دو دهه‌ی انتهای قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت- ثروت پنهان جامعه است که در روابط مردم با یکدیگر مستتر یا آشکار می‌باشد. پاتنام، سرمایه‌ی اجتماعی را شامل اعتماد، هنجارهای اجتماعی و شبکه‌های مشارکت می‌داند که در نتیجه، همکاری بین مردم را تسهیل می‌کند. اندیشمندان و نظریه‌پردازان سرمایه‌ی اجتماعی مانند فوکویاما، کریشنا و به خصوص رابرت پاتنام، سرمایه‌ی اجتماعی را در شبکه‌های مشارکت اجتماعی و جامعه‌ی مدنی متبلور دانسته‌اند و نه در این که «باید جذب دولت» شود. فوکویاما، تأثیر سرمایه‌ی اجتماعی را در توسعه‌ي اقتصادی مهم می‌داند و پاتنام در توسعه‌ی سیاسی. حال آنکه هم توسعه‌ی اقتصادی و هم توسعه‌ی سیاسی با تمرکزگرایی و افزایش حجم دولت در تضاد هستند.


موسوی به اعتماد مردم به دولتش در زمان جنگ اشاره می‌کند و به ازخود گذشتگی مالی و جانی مردم  در آن دوران. باید توجه داشت که موارد ذکر شده توسط میرحسین، جزء سرمایه‌ی اجتماعی به حساب می‌آ‌‌یند؛ اما نه سرمایه‌ی اجتماعی پایدار، که موقت و ناپایدار و به عبارتی حاصل شرایط خاص. طبق ادبیات موجود، سرمایه‌ی اجتماعی در کوتاه مدت به دست نمی آید که در کوتاه مدت از دست برود.


فیلم هوشمندانه و همچنان توقیف شده‌‌ی «شب‌های زاینده رود» محسن مخملباف نمونه‌ای مناسب برای درک بهتر این موضوع است: در زمان شاه، خودرویی در خیابان با یک خانواده عابر تصادف می‌کند و از محل می‌گریزد. خودروهایی که از آن محل عبور می‌کنند نیز، توجهی به وضع مصدومان نشان نمی‌دهند (نمادی از نبود سرمایه‌ی اجتماعی جامعه)؛ تا در نهایت زن مصدوم جان خود را از دست می‌دهد.


در نمای دیگری در زمان انقلاب و در همان محل تصادف، مردم به خیابان‌ها آمده‌اند و با نیروهای نظامی درگیر می‌شوند. مردم، حتا به قیمت در تیررس بودن نظامیان و از دست دادن جان خود، مصدومان را روی دوش خود می‌گذارند تا از آن محل دور کنند. همکاری و از خودگذشتگی مردم در این زمان در اوج است.


باز درحالی که چندسال از انقلاب می‌گذرد، در همان محل تصادف و انقلاب، یک خودرو با عابری تصادف می‌کند؛ خودرو از محل متواری می‌شود و خودروهای دیگر نیز، درحالی که عابر در حال جان دادن است، از محل دور می‌شوند و توجهی نمی‌کنند!


آقای موسوی، تنها قسمت دوم قضیه را دیده‌ و نام سرمایه‌ی اجتماعی بر آن نهاده‌اند. در حالی که همکاری و انسجام در شرایط سخت و دشوار و یا در زمان تبلور شور و احساسات جمعی را نمی‌توان سرمایه‌ی اجتماعی به مفهوم علمی و پایدار آن دانست و پا را از آن هم فراتر گذاشت و این چنین نتیجه‌گیری کرد که «مردم باید توقع خود را پایین بیاورند»!


جمع‌بندی:


توسعه به مفهوم بهبود کیفیت و کمیت فرد و جامعه، با تغییر و پویایی عجین شده است و نه با ایستایی. توسعه، با تمرکززدایی از دولت، مشارکت مردم به نفع مردم و در قالب جامعه‌ی مدنی، آزادی و دموکراسی، و اقتصاد متکی بر بازار آزاد حاصل می‌شود. در فرایند توسعه نمی‌توان عدالت اقتصادی را نادیده گرفت. اما نکته‌ي با اهمیت، تعریف عدالت اقتصادی و سازوکارهای دستیابی به آن است.

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

1 نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
جهت اطلاع به عزیزان...
دومین جشنواره وبلاگ نویسی شهر، شهروند، شهروندی
دومین جشنواره شعر طنز شهر، شهروند، شهرداری
نخستین جشنواره داستان کوتاه و کوتاه کوتاه شهر، شهروند، شهروندی

ارسال یک نظر

 
ساخت سال 1388 نمای نزدیک.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده