۱۳۸۸/۰۸/۱۱

و دوباره زاینده رود زنده شد

همانطور که سال پیش زاینده رود ذره ذره کم شد و کم شد تا خشک مثل کویر شد، الان دارد قطره قطره پر آب می شود. باز زاینده رود زنده می‌شود و اصفهان دوباره اصفهان می‌شود. دلمرده‌گی ما و افسرده‌گی این شهر پایان می‌گیرد. و کشاورزانی که یک سال محصولشان به باد رفته و نیز زندگی‌شان، جانی تازه می‌گیرند...

غروب که خبر را شنیدم فاصله‌ی کوتاه خانه تا رودخانه را رفتم ببینم چه خبر است. خبری نیست. پیاده، همانطور که روزها و شب‌ها در زمان پرآبی و خشکی کنار رودخانه را قدم‌زنان می‌رفتم، به سمت غرب زاینده رود حرکت کردم. پل‌ها را یکی یکی رد کردم اما باز خبری نبود. به سی و سه پل رسیدم. زاینده رود همچنان خشک بود. فکر کردم شاید این بار هم سرِ کارمان گذاشته‌اند.

یک نظر، چشمم از زیر پل به آن طرف پل افتاد. چراغ ها در آب منعکس شده بودند! نه.... آب...
 بدو بدو خودم را زیر سی و سه پل رساندم؛ آن طرف پل پر از آب شده بود. مردم آن طرف پل، کنار رودخانه به احترام آب ایستاده‌ بودند. به جمعیت، لحظه لحظه اضافه می‌شد. چشم مردم از شادمانی برق می‌زد. از شور و خوشحالی کم مانده بود بنشینم و زار زار گریه کنم!

گوشی موبایل را بر داشتم و از همان زیر پل شروع به عکس گرفتن کردم. کفش و پاچه‌های شلوارم در آب خیس شدند. بعد هم مثل "فیلیپیدس" که مشعلی به دست گرفت و دشت ماراتن را دوید تا خبر جنگ را برساند، گوشی موبایل را به دست گرفتم و تا خانه دویدم که عکس‌های گرفته شده در  جهان حقیقی را به دنیای مجازی برسانم. شاید اولین خبر در این زمینه باشد!






 



 








 

 

 

 



 






پی‌نوشت:
- این پست را به حسین اخترزند شهید اصفهانی کشتارهای پس از انتخابات تقدیم می‌کنم. یادش گرامی و روحش شاد.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

11 نظر:

ناشناس گفت...

دمت گرم سالاری ممنون از عکسات

صداقت گفت...

خیلی خوشحالم که این رود دوباره جان گرفته است. زاینده رود با خاطرات بی شماری در ذهن ما گره خورده است. یکی از دوست داشتنی ترین رودها. چه کسی می داند. با این شرایطی که آب و هوای کره زمین دارد شاید ما آخرین نسلی باشیم که رودهای جاری در شهر ها را دیده ایم. دست کم در منطقه خشکی که زندگی می کنیم.

ناشناس گفت...

من نمیدونستم اصفهان شهید داده... خدایا... شر و فتنه ی این کودتا گران رو بر ملا و آنها را رسواتر از همیشه کن.

ناشناس گفت...

عالی بود. مدتها بود میخواستم بیام اصفهان. اما دلم نمیومد اونو بدون چهارباغ و رودخانه خشکش ببینم. حالا که آب راه گرفته اومده پایین حتما می یام به شهر دوران تحصیلم. ورسی سالاری

تهرانی گفت...

تبریک به همه هموطنان اصفهانی.امیدوارم با زنده شدن زاینده رود ملت ما هم دوباره زنده شوند.

Sahba گفت...

چقدر حيف كه من فقط تا يكشنبه اصفهان بودم و نشد زنده شدنش را ببينم ، به هر حال ممنون كه خوشحالمان كرديد.

ناشناس گفت...

آبیاری زاینده روز به قیمت خشکاندن کارون؟؟انشالله که آب راحت از گلویتان پایین نرود.و حرامتان باشد.که در پستی و وقاحت دست همه را از پشت بسته اید.

سعید صحرایی گفت...

ممنون از نظر عزیزان.

"من نمیدونستم اصفهان شهید داده"
یکی دو نفر نبودند. تا حدود 10 تاش رو من اطلاع دارم

"چقدر حيف كه من فقط تا يكشنبه اصفهان بودم و نشد زنده شدنش را ببينم"
ارزشش را داره که یک بار دیگه تشریف بیارید.

در مورد نظر آخر:
اولاً زاینده روز نه و زاینده رود عزیزم.
دوماً هنوز که تونل انتقال آب کارون به زاینده رود راه اندازی نشده.
سوماً قرار نیست پرآبی زاینده رود به قیمت خشک شدن کارون تموم بشه.
چهارم اینکه آب زاینده رود از اول از زردکوه تامین می شده. این حضرات این آب رو به شهر ها و استان های دیگه منتقل کردند و به این روزش انداختند.
پنجم و مهم‌تر از همه اینکه شخصیت هرکسی را از کلماتی که به کار می‌بره می‌شه بهش پی برد. در استفاده از کلمه ها بیشت دقت کنید تا شخصیت‌تان لو نرود.
موفق باشید.

ناشناس گفت...

وای خیلی عالیه مرسی واقعا

ناشناس گفت...

پیوند


بالای پل ایستاده
نظاره می کند ،
جریان دوباره زنده رود را
اشکش سرازیر می شود زشوق
شوقش عبورمی کند ازدلم ، چه زود
چشم های من راه دارد به چشم او،هم به زنده رود
شیراز 12/8/88

سعید گفت...

هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم...
ممنون دوست شیرازی

ارسال یک نظر

 
ساخت سال 1388 نمای نزدیک.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده