نویسنده: کِیث اکِرز(Keith Akers)-ژانویه 1998
«تکامل روحانی انسان در مقاطعی ایجاب میکند که کشتن حیوانات - بخاطر رضایت جسمانی و مطامع نفسانی خود- را متوقف نماییم.» مهاتما گاندی
این ماه مصادف است با پنجاهمین سالگرد مرگ خشونت آميز پيام آور عدم خشونت - مهاتما گاندی- که در 30 ژانویه 1948در هندوستان ترور شد. [این نوشته مربوط به سال 1998 است]
جهانیان گاندی را ستوده و خواستار ادامهی راه وی در راستای صلح شده اند. اما قسمت مهمی از پیام گاندی در خصوص صلح –که توسط معدودی از ستایشگران وی دریافته شد- این است:
«عدم خشونت، هم انسان و هم حیوان را در بر می گیرد.»
گیاهخوار بودن گاندی معمولا نادیده گرفته می شود. و چهرهاي که از او در نظر داریم، بیشتر عقاید و طریقهی زندگیاش را نشان میدهد. لیکن به گیاهخواری وی به مثابهی منبعی مستقل، هرگز پرداخته نشدهاست.
بخشی از این موضوع به گیاهخوار بودن اکثریت مردم هند [و پیروی از آیین های هندو و بودایی] بر میگردد.
اما گاندی -چنانکه در زندگینامهاش شرح میدهد- گیاهخواری را با انتخابی اخلاقی و آگاهانه و نه تابعیت از فرهنگ و سنن هند- برگزیده است.
او در جوانی خوردن گوشت را تجربه کرده بود، ولی در مقابل درخواست مادرش از این کار دست کشید.
گاندی بعدها در دوران دانشجویی در لندن نوشتهای از "هنری سالت" با عنوان "پیشنهاد گیاهخواری" را مطالعه کرد که وی را کاملا دگرگون نمود. چنانکه درزندگینامه اش میگوید:
«در واقع از آن زمان بود که گیاهخوار شدم!» و «ترویج گیاهخواری را نیز ماموریت خود می دانم».
گاندی اهمیت بسیاری برای حیوانات قائل بود. عدم خشونت را شامل عدم خشونت نسبت به حیوانات نیز می دانست:
« پیرو آهیمسا (عدم خشونت) از نابودی و صدمه زدن به کوچک ترین مخلوقات نیز پرهیز میکند.»
او گیاهخواری بود که شیر مصرف میکرد اما در اجتناب از مصرف گوشت ثابت قدم بود.
در سال 1931 زمانی که او در جامعهي گیاهخواران لندن سخنرانی میکرد عنوان نمود که هرگز به گوشت لب نخواهد زد٬ ولو اینکه با مرگ مواجه شود:
«اگر کسی بگوید در صورت عدم استفاده از گوشت٬ آبگوشت یا عصاره ی گوشت خواهی مرد٬ و حتی پزشک نیز این گفته را تایید کند٬ من مرگ را ترجیح خواهم داد.»
وی پایبندی اخلاقی را عامل ضروری گیاهخواری معرفی کرد. او معتقد بود اغلب افرادی که صرفا به دلیل سلامتی گیاهخواری را انتخاب می کنند، در پایبند ماندن به این کار با مشکلات زیادی مواجه میشوند. اما آنهایی که با دلایل اخلاقی به گیاهخواری روی میآورند٬ مقاومت و پایداری بیشتری از خود نشان خواهند داد.
جنبه ی دیگر گیاهخواری گاندی٬ بینش اقتصادی رادیکال وی بود. از نظر وی٬ در هر شکلی از استثمار و نابرابری اقتصادی، نوعی خشونت وجود دارد:
«اگر به دنبال پایبندی به عدم خشونت هستیم، فقر و محرومیت را حتا برای پست ترین انسانها نیز نباید بخواهیم.»
گاندی خود بسیار ساده میزیست، و در انجام کارهای معمولی [کار با چرخ نخ ریسی] نیز فعالیت میکرد و تنها دارایی ناچیزی در زمان مرگ از خود بجای گذاشت.
انسان در حال تخریب محیط زیست است و منابع زمین با ادامه ی گوشتخواری انسان نمی توانند پایدار بمانند. با این روند با اتلاف عظیم منابع طبیعی و عدم پایداری آنها مواجه خواهیم شد.
گفته میشود گیاهخواری به تنهایی نمی تواند مشکلات جهان را حل کند. حتا اگر روزی برسد که تمامی مردم روی زمین گیاهخوار شوند، مشکلات دیگری چون افزایش جمعیت و افزایش مصرف و ... برجاي میماند! و حتا وضع گرسنگی و سوء تغذیه ممکن است وخیم تر شود! که البته حقایقی نیز در این گفته ها به چشم می خورد.
اما هر انسانی که گیاهخوار میشود، درواقع یک پیروزی برای تعادل و پایداری اکوسیستم رقم می خورد. چرا که این مهم به سود منابع عظیم روی زمین، آب، انرژی و ... خواهد بود. و در واقع این کار به سوءمدیریت ها و تخریب محیط زیست و منابع طبیعی پایان خواهد داد.
اگر نژاد انسان اعمال خود را با جهان بینی گاندی در این زمینه منطبق کند، هنوز هم برای پایان دادن به مشکلات زیست محیطی فرصت دارد. ما همانگونه که برای خوراک خود اهمیت قائل میشویم، باید برای حفظ محیط زیست و زمین نیز ارزش قائل شویم.
مشهورترین ایدهی گاندی، "ساتیاگراها" یا نیروی حقیقت بود که مقاومت و مبارزه در برابر قوانین نا عادلانه ی بریتانیا در هند را برای وی معنادار می کرد.
اما جوهرهی نیروی حقیقت در واقع رد هر نوع خشونت و استفاده از اصل"آهیمسا" یا عدم خشونت است:
« حقیقت و عدم خشونت آنچنان در هم تنیده شدهاند که تفکیک آنها از یکدیگر غیرممکن مینماید»
پس چگونه کسی می تواند بدون گیاهخوار بودن مدعی عدم خشونت شود؟
اگر ما هنوز گوشت می خوریم، آیا بخشی از سیستم خشونت نسبت به حیوانات و زمین نیستیم؟
اگر ما هنوز گوشت می خوریم، آیا بی تفاوتی و بی قیدی خود را نسبت به فقرا و محرومان ثابت نميكنيم؟
گاندی نسبت به روابط و رفتارهای نامناسب با افرادی که گوشت مصرف میکردند، هشدار میداد:
«اگر گیاهخواران میخواهند دیگران را به این امر جذب کنند، باید اهل مدارا و فروتنی باشند»
اما این گفته یقینا" به این معنا نیست که در مورد گیاهخواری سکوت پیشه کنیم:
«حقیقت، از پنهانکاری نفرت دارد. یک ساتیاگراهی (پیرو نیروی حقیقت) رازی ندارد که بخواهد از حریف و یا دشمن خود مخفی نگاه دارد!»
بسیاری از افراد تمایلی به روي آوردن به گیاهخواری برای فعالیت در جهت صلح ندارند. برخی حتا بین گیاهخواری و صلح ارتباطی نمیبینند. و گمان میکنند خشونت تنها نسبت به انسانها نکوهیده است و با صلح منافات دارد. اما این دیدگاه، خشونت نسبت به میلیاردها حیوان بی گناه در هر سال را نادیده میگیرد!
این طرز تفکر در اندیشه های گاندی نه تنها جای نداشته، بلکه در مقابل آن قرار میگیرد.
از نظر گاندی، گیاهخواری و حتا صحبت پیرامون گیاهخواری و دفاع از آن، "ضرورتی اخلاقی" شمرده میشود.
این درست که ما در رابطه با افرادی که گوشت مصرف میکنند مدارا و فروتنی از خود نشان میدهیم، اما به عنوان یک گیاهخوار نباید از کنار این مسئله به راحتی عبور کنیم. بلکه بایستی آرمان های خود را بطور شفاف مطرح نماییم.
نیروی حقیقت خواهان آن است که هیچ چیز نابود نشود!
********
پی نوشت:
1. کِیث اکِرز، گیاهخوار مسیحی آمریکایی و از سران اتحادیهی بینالمللی گیاهخواری و فعال در زمینهی صلح، عدم خشونت و گیاهخواری است. وي نوشتههایی پیرامون مسیحیت دارد و بازگشت به سبک زندگی مسیح و پیروی از صلحدوستی و گیاهخواری وی و نزدیکانش را به مسیحیان عصر حاضر توصيه ميكند. – ویکیپدیا
2. نوشتههای داخل گیومه، نقل قولهایی مستقیم از گاندی هستند.
3. متن اصلی: http://www.compassionatespirit.com/gandhi.htm
«تکامل روحانی انسان در مقاطعی ایجاب میکند که کشتن حیوانات - بخاطر رضایت جسمانی و مطامع نفسانی خود- را متوقف نماییم.» مهاتما گاندی
این ماه مصادف است با پنجاهمین سالگرد مرگ خشونت آميز پيام آور عدم خشونت - مهاتما گاندی- که در 30 ژانویه 1948در هندوستان ترور شد. [این نوشته مربوط به سال 1998 است]
جهانیان گاندی را ستوده و خواستار ادامهی راه وی در راستای صلح شده اند. اما قسمت مهمی از پیام گاندی در خصوص صلح –که توسط معدودی از ستایشگران وی دریافته شد- این است:
«عدم خشونت، هم انسان و هم حیوان را در بر می گیرد.»
گیاهخوار بودن گاندی معمولا نادیده گرفته می شود. و چهرهاي که از او در نظر داریم، بیشتر عقاید و طریقهی زندگیاش را نشان میدهد. لیکن به گیاهخواری وی به مثابهی منبعی مستقل، هرگز پرداخته نشدهاست.
بخشی از این موضوع به گیاهخوار بودن اکثریت مردم هند [و پیروی از آیین های هندو و بودایی] بر میگردد.
اما گاندی -چنانکه در زندگینامهاش شرح میدهد- گیاهخواری را با انتخابی اخلاقی و آگاهانه و نه تابعیت از فرهنگ و سنن هند- برگزیده است.
او در جوانی خوردن گوشت را تجربه کرده بود، ولی در مقابل درخواست مادرش از این کار دست کشید.
گاندی بعدها در دوران دانشجویی در لندن نوشتهای از "هنری سالت" با عنوان "پیشنهاد گیاهخواری" را مطالعه کرد که وی را کاملا دگرگون نمود. چنانکه درزندگینامه اش میگوید:
«در واقع از آن زمان بود که گیاهخوار شدم!» و «ترویج گیاهخواری را نیز ماموریت خود می دانم».
گاندی اهمیت بسیاری برای حیوانات قائل بود. عدم خشونت را شامل عدم خشونت نسبت به حیوانات نیز می دانست:
« پیرو آهیمسا (عدم خشونت) از نابودی و صدمه زدن به کوچک ترین مخلوقات نیز پرهیز میکند.»
او گیاهخواری بود که شیر مصرف میکرد اما در اجتناب از مصرف گوشت ثابت قدم بود.
در سال 1931 زمانی که او در جامعهي گیاهخواران لندن سخنرانی میکرد عنوان نمود که هرگز به گوشت لب نخواهد زد٬ ولو اینکه با مرگ مواجه شود:
«اگر کسی بگوید در صورت عدم استفاده از گوشت٬ آبگوشت یا عصاره ی گوشت خواهی مرد٬ و حتی پزشک نیز این گفته را تایید کند٬ من مرگ را ترجیح خواهم داد.»
وی پایبندی اخلاقی را عامل ضروری گیاهخواری معرفی کرد. او معتقد بود اغلب افرادی که صرفا به دلیل سلامتی گیاهخواری را انتخاب می کنند، در پایبند ماندن به این کار با مشکلات زیادی مواجه میشوند. اما آنهایی که با دلایل اخلاقی به گیاهخواری روی میآورند٬ مقاومت و پایداری بیشتری از خود نشان خواهند داد.
جنبه ی دیگر گیاهخواری گاندی٬ بینش اقتصادی رادیکال وی بود. از نظر وی٬ در هر شکلی از استثمار و نابرابری اقتصادی، نوعی خشونت وجود دارد:
«اگر به دنبال پایبندی به عدم خشونت هستیم، فقر و محرومیت را حتا برای پست ترین انسانها نیز نباید بخواهیم.»
گاندی خود بسیار ساده میزیست، و در انجام کارهای معمولی [کار با چرخ نخ ریسی] نیز فعالیت میکرد و تنها دارایی ناچیزی در زمان مرگ از خود بجای گذاشت.
انسان در حال تخریب محیط زیست است و منابع زمین با ادامه ی گوشتخواری انسان نمی توانند پایدار بمانند. با این روند با اتلاف عظیم منابع طبیعی و عدم پایداری آنها مواجه خواهیم شد.
گفته میشود گیاهخواری به تنهایی نمی تواند مشکلات جهان را حل کند. حتا اگر روزی برسد که تمامی مردم روی زمین گیاهخوار شوند، مشکلات دیگری چون افزایش جمعیت و افزایش مصرف و ... برجاي میماند! و حتا وضع گرسنگی و سوء تغذیه ممکن است وخیم تر شود! که البته حقایقی نیز در این گفته ها به چشم می خورد.
اما هر انسانی که گیاهخوار میشود، درواقع یک پیروزی برای تعادل و پایداری اکوسیستم رقم می خورد. چرا که این مهم به سود منابع عظیم روی زمین، آب، انرژی و ... خواهد بود. و در واقع این کار به سوءمدیریت ها و تخریب محیط زیست و منابع طبیعی پایان خواهد داد.
اگر نژاد انسان اعمال خود را با جهان بینی گاندی در این زمینه منطبق کند، هنوز هم برای پایان دادن به مشکلات زیست محیطی فرصت دارد. ما همانگونه که برای خوراک خود اهمیت قائل میشویم، باید برای حفظ محیط زیست و زمین نیز ارزش قائل شویم.
مشهورترین ایدهی گاندی، "ساتیاگراها" یا نیروی حقیقت بود که مقاومت و مبارزه در برابر قوانین نا عادلانه ی بریتانیا در هند را برای وی معنادار می کرد.
اما جوهرهی نیروی حقیقت در واقع رد هر نوع خشونت و استفاده از اصل"آهیمسا" یا عدم خشونت است:
« حقیقت و عدم خشونت آنچنان در هم تنیده شدهاند که تفکیک آنها از یکدیگر غیرممکن مینماید»
پس چگونه کسی می تواند بدون گیاهخوار بودن مدعی عدم خشونت شود؟
اگر ما هنوز گوشت می خوریم، آیا بخشی از سیستم خشونت نسبت به حیوانات و زمین نیستیم؟
اگر ما هنوز گوشت می خوریم، آیا بی تفاوتی و بی قیدی خود را نسبت به فقرا و محرومان ثابت نميكنيم؟
گاندی نسبت به روابط و رفتارهای نامناسب با افرادی که گوشت مصرف میکردند، هشدار میداد:
«اگر گیاهخواران میخواهند دیگران را به این امر جذب کنند، باید اهل مدارا و فروتنی باشند»
اما این گفته یقینا" به این معنا نیست که در مورد گیاهخواری سکوت پیشه کنیم:
«حقیقت، از پنهانکاری نفرت دارد. یک ساتیاگراهی (پیرو نیروی حقیقت) رازی ندارد که بخواهد از حریف و یا دشمن خود مخفی نگاه دارد!»
بسیاری از افراد تمایلی به روي آوردن به گیاهخواری برای فعالیت در جهت صلح ندارند. برخی حتا بین گیاهخواری و صلح ارتباطی نمیبینند. و گمان میکنند خشونت تنها نسبت به انسانها نکوهیده است و با صلح منافات دارد. اما این دیدگاه، خشونت نسبت به میلیاردها حیوان بی گناه در هر سال را نادیده میگیرد!
این طرز تفکر در اندیشه های گاندی نه تنها جای نداشته، بلکه در مقابل آن قرار میگیرد.
از نظر گاندی، گیاهخواری و حتا صحبت پیرامون گیاهخواری و دفاع از آن، "ضرورتی اخلاقی" شمرده میشود.
این درست که ما در رابطه با افرادی که گوشت مصرف میکنند مدارا و فروتنی از خود نشان میدهیم، اما به عنوان یک گیاهخوار نباید از کنار این مسئله به راحتی عبور کنیم. بلکه بایستی آرمان های خود را بطور شفاف مطرح نماییم.
نیروی حقیقت خواهان آن است که هیچ چیز نابود نشود!
********
پی نوشت:
1. کِیث اکِرز، گیاهخوار مسیحی آمریکایی و از سران اتحادیهی بینالمللی گیاهخواری و فعال در زمینهی صلح، عدم خشونت و گیاهخواری است. وي نوشتههایی پیرامون مسیحیت دارد و بازگشت به سبک زندگی مسیح و پیروی از صلحدوستی و گیاهخواری وی و نزدیکانش را به مسیحیان عصر حاضر توصيه ميكند. – ویکیپدیا
2. نوشتههای داخل گیومه، نقل قولهایی مستقیم از گاندی هستند.
3. متن اصلی: http://www.compassionatespirit.com/gandhi.htm
2 نظر:
سلام-مطلب جالبی بود-یاینده و یوینده باشید
سلام حتماً یه سری به سایت انجمن گیاهخواران ایران بزنید.موفق باشید
ارسال یک نظر