۱۳۸۷/۱۱/۰۸

«اصالت دولت؛ نگاهی به مصاحبه‌ی اخیر میرحسین موسوی»

موسوی به اعتماد مردم به دولتش در زمان جنگ اشاره می‌کند و به ازخود گذشتگی مالی و جانی مردم  در آن دوران. باید توجه داشت که موارد ذکر شده توسط میرحسین، جزء سرمایه‌ی اجتماعی به حساب می‌آ‌‌یند؛ اما نه سرمایه‌ی اجتماعی پایدار، که موقت و ناپایدار و به عبارتی حاصل شرایط خاص. طبق ادبیات موجود، سرمایه‌ی اجتماعی در کوتاه مدت به دست نمی آید که در کوتاه مدت از دست برود. فیلم هوشمندانه و همچنان توقیف شده‌‌ی «شب‌های زاینده رود» محسن مخملباف نمونه‌ای مناسب برای درک بهتر این موضوع است... (این متن در وب سایت خرداد منتشر شده است).


ادامه مطلب

۱۳۸۷/۱۱/۰۱

«مشاركت مردمي، جامعه‌ي مدني و دموكراسي»

يادداشت حاضر از طرفي به اهميت مشاركت مردمي و جامعه‌ي مدني در استقرار دموكراسي مي‌پردازد و از طرف ديگر پاسخ به افرادي مي‌تواند باشد كه تنها راه بهبود شرايط موجود را شركت در «انتخابات» و به دست آوردن سهمي از «قدرت» حتا به قيمت انتخاب ناگزير ميان «بد و بدتر»مي‌دانند. مشاركت، دخالت آگاهانه در تعيين سرنوشت خويش است؛ انسان بايد فاعل جهان خود باشد و نه مفعول جهان ديگران و مشاركت اصيل و خودانگيخته نه در انتخابات، كه در جامعه‌ي مدني روي مي‏دهد... (مطلب حاضر در وبسایت خرداد منتشر شد و با اندکی "اصلاحات غیرساختاری" انتشار مي‌يابد).

دموکراسی رویه و زیربنایی اجتماعی هم دارد. درواقع اگر ساختار اجتماعي و رفتار نصف به اضافه‌ي يك «مردم» دموكراتيك نباشد، استبداد در آن جامعه به خودي خود توليد و باز توليد خواهد شد. يادداشت حاضر از طرفي به اهميت مشاركت مردمي و جامعه‌ي مدني در استقرار دموكراسي مي‌پردازد و از طرف ديگر پاسخ به افرادي مي‌تواند باشد كه تنها راه بهبود شرايط موجود را شركت در «انتخابات» و به دست آوردن سهمي از «قدرت» حتا به قيمت انتخاب ناگزير ميان «بد و بدتر»[1] مي‌دانند.

اهميت مشاركت مردم
مشاركت، دخالت آگاهانه در تعيين سرنوشت خويش است؛ چرا كه انسان بايد فاعل جهان خود باشد و نه مفعول جهان ديگران! كورت لوين طي تحقيقي ثابت كرد كه هرگاه مردم در امور مشاركت نمايند، مقاومت آنها در برابر نوآوري و نوسازي‌ها كاهش مي‌يابد و سازگاري بهتري با شرايط نشان مي‌دهند. در فضايي كه مشاركت وجود دارد، مديريت با تفويض اختيار تقسيم مي‌شود و در نتيجه روحيه‌كار، بردباري و مسئوليت‌پذيري افراد افزايش مي‌يابد و تعارض‌ها و ستيزه‌ها كم مي‌شوند و درنهايت بهره‌وري بالا مي‌رود. همچنين تحقيقي در آلمان نشان داد كه اگر مشاركت در مالكيت و سهام بيشتر شود، رضايت فردي افزايش مي يابد (طوسي، 1372).

مشاركت در توسعه سياسي و توسعه اجتماعي جايگاه ويژه‌اي دارد؛ به طوري كه امروزه بر مشاركت در امر توسعه چنان تأكيد مي‌شود كه گويي توسعه مترادف با مشاركت است (طالب، 1376). لذا تدوين راهبردي مبتني بر سازمان‌دهي مردمي در رابطه با سياست‌ها و خط‌مشي‌هايي كه در جهت كسب حداكثر مشاركت مردم تنظيم مي‌گردند، از اهميت و ضرورت خاصي برخوردار است‌. پس بسيار ساده‌انگارانه خواهد بود كه مشاركت را به شركت در انتخابات – و آن هم از نوع صوري و نمايشي- محدود كنيم؛ مشاركت اصيل و خودانگيخته نه در انتخابات، كه در جامعه‌ي مدني روي مي‏دهد.

تعريف جامعه‌ي مدني و رابطه‌ي آن با دولت
هوشنگ اميراحمدي، در يكي از نخستين مطالب در زمينه‌ي جامعه مدني در ايران (اواسط دهه 1370)، «جامعه مدني» را حوزه‏اي عمومي حد فاصل دولت و شهروند (واحد خانواده) تعريف كرده است (اميراحمدي، 1381). به عبارت ديگر، جامعه مدنی بستری از كنش‌هاي مشترک ارادي-انتخابي پيرامون منافع، اهداف و ارزش‌های مشترک و فضايي است كه توسط نهادهایی مانند سازمان‌های غیردولتی (NGO)، انواع انجمن‌ها و گروه‌ها، مؤسسه‌هاي خیریه، سازمان‌های مدافع حقوق بشر و زنان، انجمن‌های صنفی، اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌هاي مدافع محيط زيست و حقوق حيوانات، جنبش‌ها و حرکت‌های اجتماعی، باشگاه‌های ورزشی و اجتماعی و ... پُر می‌شود (ادواردز، 2004).

براي دستيابي به توسعه‌ي متوازن ملي در زمينه‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي، دولت و جامعه‌ي مدني بايد به يك حالت تعادل برسند. براي رسيدن به اين حالت تعادل، اميراحمدي سه دوره را متصور شده است:

1. مرحله رشد (شكاف قدرت زياد است)؛ دولت توسعه خواه نيرومند بايد از بخش‌هايي از جامعه و سازمان‌هاي غير دولتي حمايت كند و گروه هاي مانع توسعه اقتصادي را محدود كند.

2. مرحله گذار (شكاف كم است)؛ قدرت دولت و جامعه مدني تقريباً برابر هستند و بين آنها معارضه وجود دارد. اگر توازن پايدار دولت و جامعه مدني حاصل شود به توسعه پايدار مي‌انجامد. ولي در صورت غلبه هركدام بر ديگري فرايند توسعه متوقف مي‌شود.

3. مرحله تعادل پايدار (ميانگين شكاف قدرت رو به صفر مي‌گذارد)؛ كه نشان‌دهنده يك جامعه و كشور توسعه يافته ‌است. در حالي كه دوره رشد نشان ‌دهنده جامعه در حال توسعه است. در اين مرحله مناسبات دموكراتيك گسترش مي‌يابد و جامعه مدني، فرهنگ سياسي بازتر را وسيله تحميل خواست‌هاي خود به دولت مي‌داند (اميراحمدي، 1381) (شكل زير).

شكل1- رابطه دولت و جامعه مدني با متغيرهاي قدرت و زمان (اميراحمدي، 1381)

نقش تشّكل‌هاي اجتماعي در دموكراسي آمريكا
توكويل، در اثر مرجع و مشهورش «دموكراسي در آمريكا»، از دموكراسي برداشتي جامعه شناختي – و نه سياسي- عرضه كرده و توسعه اجتماعي را با بسط دموكراسي مترادف دانسته است. وي، از كوچك‌ترين و پايين‌ترين سطح واحدهاي سياسي آمريكا به تحليل دموكراسي اين كشور مي‌پردازد:

«اين اتفاقي نيست كه بحث خود را از مطالعه‌ي روستاها آغاز مي‌كنم؛ حيات سياسي آمريكا، رأساً از روستاها سرچشمه مي‌گيرد. روستا نوع طبيعي مشاركت افراد با يكديگر است. در روستاها، مردم منشأ قدرت اجتماعي هستند و اين قدرت در دست افراد منتخب قرار گرفته است. در هيچ يك از تشكيلات ديگر آمريكا، اِعمال قدرت از طرف مردم، به آن اندازه مستقيم نيست.

در جاهاي ديگر، نمايندگان به عنوان واسطه حضور دارند اما در روستاها، مردم بدون واسطه تصميم مي‌گيرند. تقسيم كار صورت گرفته است و افراد منتخب، براي مدت يك سال امور را در اختيار مي‌گيرند. اطاعت فرد از جمع، نه به اين علت كه خود را مادون جمع مي‌داند، بلكه به اين علت است كه فرد، اتحاد و مشاركت با هم‌نوعان خويش را براي خود مفيد مي‌داند» (توكويل، 1383، ص67-57).

توكويل كه از فرانسه –مهد دموكراسي- به آمريكا سفر كرده، اذعان مي‌كند كه از برابري افراد و احترامي كه براي يكديگر قائل هستند متحير شده است! وي با كنايه به انقلاب فرانسه مي‌گويد: «انگيزه‌ي مردم [آمريكا] از انقلاب، علاقه‌ي مبهم و نامعلوم آنها به استقلال نبود؛ بلكه انقلاب آمريكا، حاصل شوق و علاقه‌ي سنجيده و پخته‌ي مردم بود. اساس آن را نه هوس‌هاي آشوب طلبانه، كه علاقه به نظم و قانون دوستي تشكيل مي‌داد...» (همان).

توكويل، به خوبي نقش تشكل‌هاي اجتماعي و مشاركت مردمي را در شكل‌گيري دموكراسي ايالات متحده توضيح مي‌دهد: «همین که پای شما به خاک امریکا رسید، یک مرتبه چشم باز می‌کنید و متوجه می‌شوید در میان یک نوع جنجال و آشوب قرار گرفته‌اید. از همه طرف فریاد‌های در همی به گوش شما می‌رسد و هزاران صدا یک‌باره از هر طرف بلند است. هر یک از این صداها یک خواست اجتماعی است که طنین‌انداز می‌شود. در اطراف شما همه چیز در حرکت و فعال است. در یک طرف مردم یک محله را می‌بینید که دور هم جمع شده‌اند و مذاکره می‌کنند که آیا در فلان محل، ساخت یک کلیسا ضرورتی دارد یا نه؟

در طرف دیگر اجتماع دیگری را می‌‌بینیدکه با عجله به طرف شهر رهسپار هستند تا درباره‌ی پاره‌ای اصلاحات محلی مورد نظر خود اقدام کنند. در محل دیگر، کشاورزان یک دهکده را می‌بینید که گاو و خیش‌ها را به حال خود گذارده‌اند و با حرارت درباره‌ی لزوم احداث یک جاده و یا احداث ساختمان یک مدرسه بحث می‌کنند. در طرف دیگر، عده‌ای از افراد فقط به منظور ابراز مخالفت و اظهار عدم رضایت نسبت به اعمال حکومت کنندگان اظهار نظر مخالفی می‌کنند و ادعا می‌کنند که پدران دلسوز وطن هستند. اجتماع دیگری را می‌بینید که عقیده دارد افراط در شرابخواری منشا و سرچشمه‌ي اصلی کلیه معایب و مفاسد مملکت است.

حرکت و هیجانی که که پیوسته درقوه‌ی مقننه‌ی آمریکا مشاهده می‌شود، مظهر و دنباله‌ی همین جنبش‌های اجتماعی در جامعه است که از پایین‌ترین طبقات جامعه سرچشمه می‌گیرد و به تدریج و مرحله به مرحله، کلیه‌ی صفوف و طبقات اجتماعی را به حرکت در می‌آورد. محال است که بیشتر از آنچه در آمریکا مشهود است، کسانی بتوانند در راه تحصیل سعادت، کوشش و مجاهدت از خود ابراز نمایند.

بیان اینکه در زندگانی یک فرد آمریکایی چه سهمی برای انجام فرایض و تکالیف سیاسی منظور می‌شود کار مشکلی است. ولی می‌توان گفت بزرگ‌ترین تکلیفی که فرد در آمریکا برای خود می‌شناسد، آن است که در امر حکومت جامعه مشارکت کند و در مورد آن بحث نماید. و این تنها وظیفه و تنها لذت برای فرد آمریکایی است. این مطلب را در کوچک‌ترین امور روزانه و عادات و رسوم جاری زندگانی شخصی افراد می‌توان دید. در آمریکا، حتا زنان برای رفع کسالت‌های خانوادگی در مجامعی که سخنرانی‌های سیاسی انجام می‌گردد حضور به هم می‌رسانند. یک فرد آمریکایی، شاید سخنران و ناطق خوبی نباشد، ولی در هر حال برای بحث و جدل آماده است. فرد آمریکایی اهل پرحرفی نیست ولی سخنان او همراه با تعبیر و تفسیر مسائل و مباحث است...

در بعضی کشورها که بر طبق قانون، حقوق سیاسی به فرد تفویض گردیده است، فرد حقوق سیاسی را با اکراه می‌پذیرد. در نظر او انجام و قبول تکالیفی که به منظور حفظ منافع جامعه به او تفویض گردیده است، اتلاف وقت جلوه می‌کند. در نتیجه دوست دارد که خود را در چهار دیواری محدودی پناه دهد و از همه‌ی امور برکنار بماند» (همان؛ صص336-335).

تاثیر تشكل‌هاي اجتماعي در دموكراسي ايتاليا
رابرت پاتنام، پژوهشگر ديگري است كه سهم جامعه مدني در دموكراسي را مورد بررسي و ارزيابي قرار داده است. اين استاد علوم سياسي دانشگاه هاروارد، طي تحقيقي كه حدود 20 سال به طول انجاميد به دنبال پاسخ به اين پرسش بود كه با وجود سياست‌هاي مشخص و يكسان دولت مركزي ايتاليا در جهت گسترش دموكراسي و تمركززدايي قدرت از طريق ايجاد حكومت‌هاي منطقه‌اي، چرا نهادهاي شمال ايتاليا كارآمدتر از نهادهاي جنوب اين كشور بودند؟

پاتنام پاسخ خود را در تفاوت سرمايه‌ي اجتماعي و جامعه‌ي مدني در دو قسمت ايتاليا يافت. وي، به اين نتيجه رسيد كه آگاهي، سنت‌هاي مدني و مشاركت در قالب شبكه‌هاي روابط اجتماعي مانند تشكل‌ها، انجمن‌ها و باشگاه‌ها، همكاري و ارتباطات ميان مردم را تسهيل مي‌كند و لذا بر دموكراسي آن منطقه هم تأثير مستقيم گذاشته است و هرچه اين شبکه‌ها در جامعه‌اي متراکم‌تر باشند، احتمال همکاري شهروندان درجهت منافع متقابل بيشتر است (نگ: پاتنام (1379)، دموکراسی و سنتهای مدنی).

جمع‌بندي
تا اينجا به اختصار به اهميت مشاركت واقعي مردمي و جامعه‌ي مدني در شكل‌گيري دموكراسي پرداخته شد. واضح است كه جامعه‌ي مدني بايد از پايين (متن جامعه) سرچشمه گيرد و دولت، تنها يك حمايت كننده مي‌تواند باشد. بديهي است اگر تشكيل جامعه‌ي مدني را از بالا (دولت/ قدرت) بجوييم، نبايد جز «مدينه‌‌النبي» را بيابيم.

در انتهاي اين نوشتار، اين پرسش باقي مي‌ماند كه چرا در كشورهاي شرقي (به طور اعم) و در ايران (به طور اخص) انجام كار گروهي، شراكت و مشاركت مردم با يكديگر تا حد زيادي با چالش روبروست و دير يا زود، اختلاف‌ها سر باز مي‌كنند؟ آيا اين ضرب المثل را شنيده‌ايد كه «اگر شريك خوب بود، خدا هم شريك مي‌گرفت»؟ و آيا براي دستيابي به توسعه (به مفهوم وضعيت بهتر در زمينه‌هاي گوناگون) تنها پيروزي در انتخابات و به دست گرفتن دولت كفايت مي‌كند؟ يا اينكه دولت/ حكومت هم برآيندي از وضع جامعه يا چيزي هم‌ارز آن است...

.[1] از نظر هانا آرنت،: «انتخاب بین بد و بدتر «غیراخلاقی» است. چرا كه همواره با انتخاب بد به سمت بدتر حرکت می کنیم. افزون براین، اگر به تکنیک‌های حکومت توتالیتر نگاه کنیم، می بینیم که از اصل انتخاب بد به جای بدتر، آگاهانه استفاده می‌شود تا کارکنان دولت هچون تمامی مردم برای پذیرفتن شر به معنای دقیق کلمه آماده شوند». نگاه كنيد به اينجا.

توضيح: منابع و پاورقي نزد نويسنده موجود هستند.
ادامه مطلب

۱۳۸۷/۱۰/۳۰

«وقتی من سرباز بودم (۱): از معافیت تا اعزام»

در جامعه‌ي ايران، انواع نابرابر‌ي‌ها وجود دارد. نابرابري زن-مرد يكي از بارزترين انواع نابرابري هاست؛ و خدمت اجباري سربازي هم از جلوه‌هاي بارز نابرابري زن-مرد به شمار مي‌رود! به هر شكل، اين شتري كه درب منزل پسرها (اكثرشان) مي‌خوابد، درب خانه‌ي ما هم خوابيد. البته نه الان كه 5 سال پيش از اين در چنين ماهي (دي‌ماه). انگار که همین چند روز پیش بود. پس از گذشت اين مدت زمان، بد نديدم كه خاطرات نانوشته‌ي از آن دوران را به طور هفتگي بنويسم و در «نماي نزديك» بگذارم. البته شاید هر کس دیگری هم در نیروی انتظامی و آن هم پلیس ۱۱۰ خدمت سربازی را بگذراند...

ادامه مطلب

۱۳۸۷/۱۰/۲۴

«در ستایش رضاشاه!»

یکی از اعضای پارلمان بریتانیا در این خصوص گفت:
«رضا شاه بساط تمام دزدان و راهزنان را از ایران برچید و به هم‌میهنان خود فهماند که از آن پس فقط با یک دزد سروکار دارند».



همه‌ی مردان شاه، استیفن کینزر، ص ۵۲.


(ادامه مطلب ندارد!)

ادامه مطلب

۱۳۸۷/۱۰/۱۳

«گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد …»

سال 2008 درحالی پایان گرفت و سال 2009 درحالی آغاز شد که باز هم شبح جنگ و کشتار بر زمین سایه افکنده بود و خاورمیانه، همچنان کانون و بستر خشونت بود. این نوشته‌ی کوتاه را، به این مورد اختصاص می‌دهم؛ اما پیش از هر چیز، حملات اخیر کشور اسرائیل به فلسطین و نوار غزه را محکوم می‌کنم. در خود فلسطین، از گروه‌های تندرویی چون حماس که بگذریم، میانه‌روهای فلسطین (مانند فتح، محمود عباس و بسیاری از چهره‌های مبارز و سرشناس فلسطینی همچون رنتیسی) همگی کشور اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند و راه حل را در صلح و مذاکره و البته عقب‌نشینی اسرائیل تا سرزمین‌های 1967 می‌دانند...


ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 نمای نزدیک.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده